نقشه ستارگان مصری و (تطابق آن با ) الگوی کدهای انسانی(انسانها از ستاره* را *آمده اند؟)

تقدیم به جویندگان حقیقت( سایه)

نقشه ستارگان مصری و (تطابق آن با ) الگوی کدهای انسانی

ابوالهل خاستگاه بشریت را فاش می سازد:

وین هرشل (Wayen Herschel) ، نویسنده ای در زمینه نجوم و باستان کتاب و عقایدش را در سال 2002 میلادی منتشر ساخت ، او رموز ممنوعه و مخفی ابوالهل اسرارآمیز مصر را پیدا کرده است .

رازی که در طول سالها به سبب آشکار سازی تقدس و برابری همه نژاد بشر ، مخفی نگاهداشته شده بود . رازی که به سختی در کشورهایی که به چپاول و استثمار گنجها و مردمان ملل غریب مشغول بودند ، پذیرفته می شود .

تئوریهای موجود تا این تاریخ بیان می کنند که تاریخچه ابوالهل نشانگر ستارگان صورت فلکی شیر است . اگر چه آنها به طور قاطع و مطمئن نمی توانند توضیح دهند که چرا معماران باستانی این صورت فلکی را برای معابدشان انتخاب کرده اند .

وین هرشل ، کاشف تمدنهای باستانی در هفده سال گذشته ، تئوری کاملاً جدیدی را ارائه و پیشنهاد نموده است . در کتابش ،» اسناد (تاریخچه) مخفی » به برشمردن و ترکیب (حقایقی ) میپردازد تا ثابت کند ابوالهل کلیدی برای فاش نمودن رموز مخفی در یک نقشه بزرگ و یکپارچه ستارگان 50 هرم است.

Sphinx Side View

R.Bauval نویسنده در سال 1995 پیشنهاد می کند که سه هرم صحرای گیزه (جیزه )
بیان کنندة (موقعیت ) سه ستارة کمربند شکارچی می باشند ، اگرچه در راستای اثبات نظریه اش نه تنها راهی برای الحاق کل اهرام نیافت ، حال انکه ابوالهل به تنهایی در پذیرش آکادمیک این تئوری مشکل داشت .

در سال 2003 وین تشریح و برداشت کیهانی اش از ابوالهل را منتشر ساخت که بعداً او را در تفسیر راز اهرام در روشی کاملاً جدید یاری نمود. او کشف کرد که زاویه ای که ابوالهل در اثر تلاقی با سه هرم صحرای جیزه به وجود می آورد  درحقیقت همان زاویه ای است که درخشان ترین ستارة صور فلکی شیر (اسد) با ردیف ستارگان مجموع در کمربند شکارچی به وجود آورده است .

همانطور که در تصویر مشاهده می کنید .

حال اینجا مسائلی حیاتی در دلایل نظریه مطرح می گردد . به نظر می رسد جهت نگاه ابوالهل هر شب بر روی طلوع ستاره ای (متفاوت) ثابت می گردد (نه تنها طلوع خورشید). سپس در یک لحظه منحصر به فرد در آسمان شب ، ابوالهل به تصویر آینة خود کاملاً در سمت راست در وضعیت صور فلکی شیر ، نگاه می کند . اینجاست که ابوالهل دقیقاً فریاد بر می آورد که :

همه هرمها در مصر سفلی بیانگر حلقه ای از کهکشانهای مجاور زمین بوده و راز نقشة ستارگان نیز اینجا زیر پاهای صور فلکی است .

اما درآنجا بیش از یک راز درباره ابوالهل وجود دارد که به ما می گوید هر یک از اهرام موقعیت کهکشانهای  متفاوت را ایجاد می کند . حال آنکه آن خود کلیدی برای افشای راز اهرام است . این نشانگر جایی است که محقق شروع به گشادن اسرار نقشة ستارگان می کند. محقق مصرانه پیگیر ستارگان و جهت قرارگیری آنها در کمربند شکارچی است و به همان نقطه عطف کیهانی در آنچه به نظر می رسد ستاره نهایی است ، میرسد .

به عقیده هرشل همه اهرام در مصر سفلی بیانگر ستارگانی است که هر یک الهام بخش از قدیمی ترین خدایان شناخته شده اند . راز  هرمس تری مجیستوس خدای بازرگانی و سخنوری که ادعا می کند« مصر تصویری از بهشت است و همه کیهان در اینجا سکنی گزیده اند ».

هرشل متعاقباً آزمایشی را به انجام رساند تا اثبات کند همه اهرام در مصر سفلی نمانیدة ستارگان هستند. او یک صفحه شفاف ترنسپارنت را از موقعیت ستارگان بر روی بر روی نقشة اهرام قرار داد؛ نتیجه نفس گیر بود. همه ستارگان درخشان در صور فلکی شناخته شده در یک دایرة 360 درجه کامل در طول راه شیری بودند که در اطراف زمین قرار داشتند. همه ستارگان درخشان ، بر  اهرام روی زمین منطبق بودند . نقشة ستارگان با درخشان ترین ستاره در آسمان شب آغاز می شد . سیروس … که برای شروع با این ستاره می توان گفت منطقی است … و یک ستاره که با دیگر 49 ستاره در نقشه ستارگان متفاوت است . این ستاره منحصر به فرد دقیقاً در مرکز اهرام قرار دارد .. آیا این ستارة «x » نقطه ای(مساله ای) به خصوص را نشان می دهد ؟ دوباره منطق انسانی نظریه پردازی خواهد نمود .

در این تصویر ؛ نقشه ستارگان 50 هرم هرشل در میان دایرة  360  درجه و درخشان ترین ستارگان در طول راه شیری . ابوالهل طلوع ستارة « را » در شرق را می نگرد .

اگرچه بعضی ستارگان مهم در اهرام ظاهراً غایب اند؛ به طور مثال در جیزه هرشل چهار پتانسیل موقعیت ستارگان را یافت؛ چنانچه هنوز اهرام ویران شده در نقشة آنتیک قدیمی که شامل نقشه ناقص قبلی کمربند شکارچی در جیزه است، لحاظ نگردیده اند.

New Ruins Giza

برای داستان کامل در تفسیر جدید کمربند شکارچی و مقایسه آن با تفسیر روبرت باوال اینجا کلیک کنید ….

یافته ای به یافتة دیگر منتهی می شود. نه تنها تصویر آینه وار (ابوالهل و صورت فلکی شیر) همبستگی جدیدی بود بلکه اهرام حقیقتاً به دو لایه با مقیاس جداگانه بر دو طرف ناحیه أبوسیر تقسیم گردیدند. گرچه معمای دیگری تولید کردند . به نظر می رسد ستون هرمی شکل معبد خورشید دقیقاً در مرکز اهرام قرار داده شده بود . این چه معنایی می تواند داشته باشد ؟

ستون هرمی غول پیکری که با بیشترین احتمال فقط در یک یادبود طلایی محصور  شده بود . شاید برای برجسته سازی این که از دیگران اهمیت بیشتری داشته است . در نهایت مفهوم نقشه ستارگان روشن شد .

آیا ما x  را به عنوان نقطه ای تلویحی داریم که نشانگر نقطه ای(مساله ای) به خصوص است ؟

آیا این مسأله توجیح کننده خواستة افراد باستانی در طراحی نقشة ستارگان با استفاده از ساختارهای غول پیکر در مکانهای اولیه شان است ؟ یک مسأله قطعی است به نظر می رسد ستارگان بالاترین اهمیت را دارا هستند ، همانگونه در بهشت که سه ستاره کمربند شکارچی در آن قرار می گیرد .

مصریان باستان احترام ویژه ای برای خورشید قائل بوده اند . امّا این خورشید ، خورشید ما نیست ! فضا نوردان می توانند تائید کنند که ستون هرمی شکل معبد خورشید تنها بنای مقدس در کل اهرام در رقابت با ستاره ای شبه خورشید است (رجوع شود به HD28327’G’spectrum ) و نسبتاً در فاصله نزدیکی است . این همبستگی تنها در دقیقترین موقعیت ، 17250 سال پیش رخ داده و شاید نوعی سند سازی از طلوع بشریت باشد . دیگر اهرام با ستارگان درخشانی که همانند خورشید ما نیستند در تطابق اند .

map

هرشل پیشنهاد می کند که معبد خورشید بعدها از ستاره ای شبه ـ خورشید نامگذاری گردیده و ابداً با خورشید در ارتباط نیست .

هر دو نیمه نقشه ستارگان (دو تصویر بزرگ ) ، اینجا به خوبی در نمای نزدیک در منطقه» سکورا«با دید عمودی تصویر ، نشان داده شده اند . دو لایه با مقیاس جداگانه بر هر طرف معبد خورشید «X » وجود دارد که نشان دهنده نقطة بخصوص قرار گرفته در مرکز دقیق اهرام است . این همانند آن است که باستانیان همچنان که همه این نقاشی های دیواری را انجام داده اند به ما
می گویند به مرکز نقاشی ها نگاه کنید ، ببینید که چه چیز بیشرین اهمیت را دارا است .

آنها آن را با صفحة منطقه البروج در دندرا ،… درمقبرة» سن موت «انجام داده و آنها را در توضیحات و مدایح مهم شامل اسرار ستارگان خدایانشان انجام داده اند . او عقیده دارد که تمامی تئوری جدید،  ما که هستیم و از کجا آمده ایم را توضیح داده و روشن میسازد .

برای داغتر کردن بحث ، هرشل عقیده دارد که شواهدی از تکرار اشکال زمینی الگوی کدهای انسانی با دیگر اهرام باستانی در توضیح و توصیف نقشة سنگی ستارگان یافته شده در سراسر دنیا را یافته است .

الگویی که تنها منحصر به اشکال انسانی بوده و تنها راه شناسایی نسخة اصل و قدیمی کد های انسانی ، توسط مهندس رومی و Marcus Vitrovius نویسنده به صورت سند درآمده که 25 سال از تولد مسیح می زیسته اند.

لئورناردو داوینچی نیز در پیوستن به (نظریه) ویترویوس Vitrovius مشهور است ، اگرچه عده کمی متوجه شدند که او آن را از شکل باستانی نسخ خطی بازسازی نموده است . داوینچی بازوها را همانطور که در این تصویر می بینید بالا نبرده است ، امّا آنها را تغییر موقعیت داده و به جایی که دایره محاطی بر مربع محیطی تلاقی میبابد، آورده است .

او ممکن است این نسخه اش را برای تجسم انتخاب کرده باشد تا از سرنوشت مشابه محقق آلمانی Agripa (که در همان زمان می زیست) اجتناب کند تا با تکرار کار ویترویوس همانطور که در بالا می بینید مواجهه نشود . آگریپا به طرز وحشتناکی مرد ، او در اجاق سوخت .

بدون اینکه خیلی از موضوع فاصله بگیریم ، ملاحظه چند سناریوی «چه می شد اگر » بد نیست .

یک شخص می توانست به طور طبیعی انتظار داشته باشد که اگر نقشه ستارگان حقیقی است ، پس چرا در داستان مسیح از آن نام برده شده است ؟

چرا در اشکال بیان انسانی توسط داوینچی یا آگریپا که به این نقشه ستارگان ارتباط داشتند ، مخفی نشده بود؟ چرا مسیح هیچ اشاره ای به آن ننموده است ؟ در حقیقت این یک سوال بسیار حساس بوده و هم اکنون برای مناظره با نویسنده در وبلاگ باز شده است . منابع متعددی وجود دارند که از ترجمه های ابتدایی انجیل که شامل مراجعی برای ستارگان مرتبط با تولد مسیح و دیگر ستارگان همانند کمربند شکارچی و خوشه پروین برداشت شده اند . در ضمن مباحث بسیاری بیش از این وجود دارد؛ برای ستارگان مفهوم Sang- real به معنی تبار مقدس تغییر یافته است چه می شد اگر جام مقدس وجود داشته باشد و شامل ثبت اسنادی از ما که هستیم و از کجا آمدیم باشد ؟ برای مباحثه اجاره بدهید تصور کنیم که اینطور است؛ چه می شد اگر راز نهایی به یهودا توسط مسیح داده می شد . (همانطور که به نظر می رسد در نسخه خطی یهودا پیشنهاد شده است ) بر روی یک صفحه فلزی زیبا که به طور منحصر به فردی ثبت شده (وین هرشل احساس قوی دارد که در هنر رنسانس این صفحه فلزی به طور سمبلیک پشت سر مسیح نشان داده شده ـ همان صفحه ای که به عقاید بسیاری بشقاب پرنده است . مترجم) اگر شخصی به مکاشفات آخر انجیل یوحنا مراجعه کند می تواند حتی نتیجه گیرد که این احتمال هم وجود دارد که یهودا  با این جام دست ساز بشر با عنوان جام مقدس توسط امپراطوری روم  اجیر شده بود که به مالکیت آن جام شهرت یافته بود ، یک وسیله دست ساز بشر که بر روی آن جزئیات تبار بشریت حک شده بود . برای اطلاعات بیشتر روی لینک Grail در صفحه اول گردونه کلیک کنید .

سناریوی این تئوری به حقیقت اثبات می شود پس محقق مجبور می شود بپرسد که آیا امپراطوری روم او را کشت تا وجود این ساخته شگفت انگیز بشر را و به خصوص محتویات آن را پوشش دهد ؟

شاید ما در حال رسیدن به یک عصر رنسانس جدید هستیم که در آن نوع بشر شروع به پرسش سوالاتی در مورد منشأ خود خواهد کرد ؟!

احتمالاً حالا به نظر می رسد ویترویوس اولین شخصی نبوده که اشکال انسانی را در این راه منحصر به فرد ترسیم کرد .

هرشل در کتابش ، اسناد (تاریخچه) مخفی در عمق بیشتری از جزئیات به تأثیرات رو به افزایش این داستان می پردازد . او قاطعانه ادعا می کند که اشکال کدهای انسانی است که به طور دقیق همانقدر به نقشه طرح صحرای گیزه انطباق دارد که در استون هنج و در آخر اما نه کم اهمیت با طرح بحث انگیز کلیه مکانهای باستانی. در لایه آنچه به عنوان اهرام در این منطقه درک می شود محققین آن راCydonia  می نامند .

در سالهای اخیر به نظر می رسد این شکل از کد انسانی همچنین در نقاشی های داوینچی و هم عصرش نیکلاس پوسین به صورت کد در آمده است .

ممکن است مجموعه وسیعی از چنین شواهد و ادله و هم زمانی ها و تقارنات کاملاً ساخته و پرداخته ذهن به نظر برسند ،امّا در پرتو اهمیت این ادعا نویسنده تحقیقات اساسی را آزادانه در دسترس عموم قرار داده تا ببینید تحقیق نسخ انسانی ، نقاشی های رنسانس و تصاویر نقشه ستارگان هم اکنون در وبلاگ thehiddenreords.com در دسترس اند.

به طور خلاصه نویسنده متعقد است که با حک اشکال انسانی در نقشه ستارگان اهرام باستانی در این روش نو و منحصر به فرد (کدی که بعداً خودش را در نقاشی های عصر رنسانس آشکار
می سازد )، تبار باستانی بشریت در صحبت کردن حیله گر و مکار ظاهر می شوند .

تصادفاً نسخة خطی انجیل یوحنا اخیراً کشف شده که ادعای دیگر از متلاشی شدن زمین را مطرح
می کند ، اهمیتی که به نظر می رسد اغلب ناظرین را اغوا کرده است . مسیح به یهود اشاره می کند که به آسمان شب نظر کند و به او می گوید :

« به دنبال ستارگان بالا برو … این نیز ستارة توست »

نقشة ستارگان حقیقتاً صریح است . مطمئناً شخصی با مأموریتی به یگانگی آنچه مسیح برای گذر بشریت خواسته بود: این تکه غیر معمول دانش، حتی اگر او در آن زمان آماده نبود او احتمالاً
می خواست آن در آینده آشکار گردد در زمانی که برای مناظره ای چنین تحریک آمیز از نسخة پیدایش بشریت، امن تر باشد .

در این زمان ، نقشة ستارگان و تئوری کدهای انسانی ممکن است اسرار ، حلقه گمشده را به خوبی به چالش بکشند  جراکه هنوز علم آکادمیک در حال تکامل با آن دست به گریبان است ، شاید انسان از جایی دیگر در کهکشان ما، بعد از ورود به زمین جایگزین نئاندرتالها شده و تکامل یافته است نویسنده این الگوی جدول را از انگلیس ، آنکور ، کامبوج ، تیکال درگواتمالا و روی دشتهای مشهور به داشتن اهرام مخروبه مورد آزمایش قرار داده است . نتایج ، بر روی اینترنت و به جزئیات در کتابش به بحث گذاشته شده است .

بنابراین در انتهای روز ، چه چیز این همه مواد و منابع جدید را به بشریت پیشنهاد می کند .

یک پیام روشن در سخت ترین موارد نقشه ستارگان رمز گشایی شد . آنها برای نشان دادن اشکال کدها و الگوهای انسانی ، ظاهر شده اند . یک داستان مصور می تواند در ارتباط به الگوی ستارگان تفسیر شود.هرشل معتقد است معنی آن در یکپارچه سازی بشریت برترین (معنی) است، همانطور که پیام نقشه ستارگان حقیقت است . زمانیکه ما قدم به عقب گذاشته و منابع تعالیم عظیم را که را از بالا و ماوراء آمده اند مرور کنیم ، حقیقت پدیدار می شود . این پیام به روشنی سخن از مکان خلقت جهان نموده که به بشریت در سرزمینهای بسیار و به گفتار متفاوت گفته شده .

منابع اصلی متون مقدس می بایست برای دریافت حقیقت در اولویت قرار گیرند ، اینجا ، جایی است که ما شانس متحد نمودن بشریت را در یک حقیقت و درک خالق مهربان جهان کسی که به ما زندگی را هدیه نموده است ، یافته ایم . سردرگمی ما دربارة آنچه به آن معتقدیم به سرعت خود را سازد به صورت یک مذهب زشت جنگی که در حال حاضر نقش می بازد آشکار می سازد. تصادفاً برای اولین بار موشکهایی در حال فرود در منطقة تاریخی نزدیک مرز شمال اسرائیل
می باشند که ما آنجا را به اسم درة مگیدو می شناسیم !؟ اینجا ، جایی است که خدایان نوشته اند جنگ آخر ما در آن صورت می گیرد .

اگر این تنها یک اشاره از حقیقت در مجموعه نقشه ستارگان باستانی هرشل و تئوری او در کدهای انسانی است ، می بایست این دلایل برای دانشمندان کافی باشد تا آن را بیازمایند . و اگر در این بین سوالی حیاتی است که هنوز بی جواب باقی مانده است می بایست این سوال باشد : چه کسی این پیامهای کهکشانی و به چه منظوری آنها را ارسال نموده است ؟

چرا روی زمین اسراری به چنین بزرگی با چنین ساختار عظیم و اشاراتی به سمت آسمان است؟

چرا آنها فقط زمانی میتوانند به طور کامل کشف رمز شوند شوند که از ماهواره مشاهده شوند؟  حقیقت در استون ههج،تیکال،در مقابل نقشه ستارگان مریخ در انتظار است.دیگر اکتشافات ستارگان میتوانند بعداً آورده شوند.

پ . ن : با تشکر فراوان از سایه عزیز بابت ترجمه و ارسال این مطلب . یک مطلب هم راجع به داوینچی در همین زمینه هست که این دوست عزیزمان زحمت ترجمه را به عهده گرفتند که بعدا در وبلاگ میگذارم.
دوست دیگرمان نیما وزیری عزیز هم خلاصه ای از این مطلب را برایمان فرستاده که از ایشان هم تشکر میکنم و مطلب را در اینجا میگذارم. درسته 2 بار ترجمه شده ولی هر 2 دارای ترجمه ای دلنشین است. امیدوارم بقیه عزیزانی هم که به زبان تسلط دارند مطالب این سایت را ترجمه کنند تا بقیه فارسی زبانان عزیز هم استفاده کنند.

نقشه ستارگان مصر و رازهای طرح انسان

 

 

Sphinx Side View

وین هرشل نویسنده ای در ضمینه ستاره شناسی باستانی است. اودر کتابش که در سال 2002 چاپ شد، مدعی کشف راز ممنوعه ابولهول شده است.  این رازی است که نشان دهنده برابری و قداست تمام نژادهای انسانی است. رازی که با پنهان داشتن آن بعضی کشورها قرن ها به چپاول و به بردگی کشیدن مردم دیگر پرداخته اند.

تا به حال نظریه هایی درباره اینکه مقطع جانبی ابوالهول نشان دهنده صورت فلکی اسد است داده شده است. اما این نظریات توضیحی قانع کننده درباره اینکه چرا این صورت فلکی انتخاب شده است نداده اند. حال هرشل بعد از 17 سال تحقیق در این زمینه نظریه ای تازه در این باره ارائه کرده است. او در کتابش «گزارشات مخفی»، ابوالهول را کلید ارتباط اهرام با نقشه ستارگان معرفی میکند.

در 1995 بایوال پیشنهاد کرد سه هرم اصلی گیزا با کمربند ستارهای صورت فلکی شکارچی همخوان هستند. ولی بدلیل اینکه این ارتباط با دیگر اهرام توضیح داده نشد، چندان توفیقی نیافت.

اما در سال 2003 هرشل توضیح داد با استفاده از ابوالهول این ارتباط قابل توجیه است. او متوجه شد زاویه قرار گرفتن ابوالهول میتواند سه هرم اصلی را تقسیم کند، بگونه ای که بصورت مجازی ستاره اصلی صورت فلکی شیر یا اسد در راستای کمربند صورت فلکی شکارچی یا جبار قرار گیرد.

این امر کلید اصلی نظریه اوست. این امر باعث میشود صورت فلکی شیر و ابوالهول در زمان های خاصی مانند دو جسم در آینه روبری هم قرار گیرند. این پیامی است که این ارتباط در خود دارد:

تمام اهرام در بخش پایینی مصر نشان دهنده صورت های فلکی همسایه زمین هستند و این تقسیم بندی از پای صورت فلکی شیر شروع میشود.

ابوالهول و صورت فلکی شیر (Leo) همچون تصویری در آینه در مقابل هم

اما چیزی بیش از نیز در این باره وجود دارد، رازی که اهرام در خود دارند: اگر میخواهید راز ستارگان را کشف کنید نقطه غائی کمربند جبار است. هرشل میگوید تمام این هماهنگی بین اهرام و ستارگان بدلیل نظر قدیمی ترین پیشگوی مصر یعنی هرمس تریس مگیستوس بوده است: «مصر الگویی از بهشت است. تمام کیهان در اینجا نقش بسته است».

هرشل سعی کرد این نظریه را اثبات کند. نتیجه شگفت انگیز بود. تمام اهرام در مصر سفلی منطبق با تمام ستارگان درخشان راه شیری در کمربندی هستند که تمام زمین را می پوشاند. در واقع 49 ستاره با 49 هرم منطبق هستند و در این میان تنها یه ستاره باقی میماند. ستاره «را» یا خدای خورشید در مصر قدیم و این ستاره نه با اهرام بلکه با ابوالهول منطبق است. البته در این میان ستاره هایی هم از قلم می افتند و هرمی برای آنها وجود ندارد. طبق نظر هرشل این اهرام یا کشف نشده اند و یا در طول قرن ها از میان رفته اند.

مورد دیگری که هرشل کشف کرد این بود که احتمالا ستون هرمی شکل معبد خورشید در ابوسیر نوعی مرکز برای اهرام است. بنابراین این معبد باید اهمیتی بیش از آنچه تا کنون تصور میشود داشته باشد. یک مورد قطعی است، ستاره «را» اهمیتی بیش ار سایرین برای مصریان باستان داشته است. در واقع «را» خورشیدی برای مصریان بوده است.

ستاره هایی که هرشل میگوید منطبق با اهرام هستند. ستاره RA با مکان ابوالهول منطبق است.

گفتیم معبد خورشید بنوعی در وسط محدوده اهرام است و میتوان از آنجا این محوطه را به دو بخش تقسیم کرد. راز اصلی در همین جاست. در بسیاری متون و دیوار نوشته های قدیمی، این گونه تقسیم بندی وجود دارد. » به مرکز دیوار نما نگاه کنید تا مهمترین چیز را دریابید. آنها همین کار را در قرص دایره البروج در دندارا انجام داده اند .. آنها همین کار را در مقبره سنموت انجام داده اند .. آنها هر جا مربوط به ستاره خدایانشان باشد این کار را انجام داده اند». به نظر هرشل تمام این همخوانی ها ما را به ستاره ای راهنمایی میکند که به نظر مصریان از آنجا آمده ایم.

طرح دیگری از این تطابق مکانی برای اهرام شمال مصر سفلی. معبد خورشید این اهرام را به دو بخش تقسیم کرده است.

map

تطابق در اهرام جنوب معبد خورشید.

هرشل شاهد دیگری هم برای این نظریه ارائه میکند. از لحاظ هندسی، طرح بدن انسان و تناسب های آن جالب توجه است. یکی از معروفترین طراحی های هندسی از بدن انسان را لئوناردو داوینچی کشیده است.

طرح هندسی از بدن انسان، اثر داوینچی.

 

سئوالی که هرشل مطرح میکند این است که اگر داستان مصریان حقیقت داشته باشد، چرا در متون مسیحی چیزی دراینباره نیامده است؟ این سئوال حساس و بسیار قابل بحثی است. به هر روی طبق نظر هرشل مسیحیت چیزی را در این میان مخفی کرده است. در بسیاری از تصارویر اولیه بدنیا آمدن مسیح میتوان کمربند شکارچی و ستاره «را» را در آسمان دید. اگر داستان جام مقدس و مریم مجدله حقیقت داشته باشد شاید بتوان مخفی نگاه داشتن نقشه ستارگان را نیز بخشی از این راز بزرگ دانست؛ و شاید همان گونه که آثار داوینچی سرنخ هایی را از این راز بزرگ ارائه میکند، طرح بدن انسان او نیز چیزی از نقشه ستارگان و خواستگاه ما در خود داشته باشد.

هرشل میگوید تناسب اعضا در این اثر داوینچی معادل تناسب ابعاد در هرم گیزا است. بطور خلاصه او مدعی است انسانها از ستاره «را» آمده اند و این رازی است که مسیحیت همواره بدنبال مخفی نگاه داشتن آن بوده است. دلایل این امر نیز سلطه طلبی و … بوده است. هرچند که هنوز ارتباط بین نقشه ستارگان و راز داوینچی محل بحث بسیار است.

توضیح مترجم: بخش آخر نظریات هرشل اشاره به کتاب راز داوینچی دارد و سعی در ارتباط دادن آن با نظریه خود میکند. این بخش بدلایل منافات داشتن با عقاید دینی (بخصوص هموطنان مسیحی) و عدم ارائه دلایل و شواهد برای آن، خلاصه شده است.

متن فوق ترجمه آزادی از بخش اصلی http://www.thehiddenrecords.com/sphinx.htm است.

تئوری منظومه جبار(ORION)

تئوری منظومه جبار

درسال 1994 کتاب راز منظومه جبار بوسیله بوول و آدرین گیلبرت در مورد اهرام مصر در دنیا غوغا یی برانگیخت که هیچ کتاب دیگری به وجود نیاورده بود. بطور حیرت انگیزی ای کتاب مطلب را توضیح می دهد : که بعد از 4000 سال راز اهرام کشف شد.( چاپ ژرمن پیپربک)این پایان نامه و مفادش حاوی راز اهرام و ارتباطش با تئوری جبار است.در اختصار OCTنامیده میشود.هر چند این اثر بوسیله دو نویسنده انتشار یافته اما در اصل بوسیله رابرت باول نوشته شده است. او ادعا کرد که جواب سوالیی راکه برای دهه ها موضوع مباحثات داغ بوده را یافته.آیا محل قرار گیری اهرام تصادفی است و یا یک نقشه تعیین شده است این مسئله برای دهه ها بسیار موضوع بحث بر انگیزی بوده است که تمرکز اهرام جیزه بیشتر از اهرام دیگر در تمام نقاط دنیا وجود دارد بوده است بعضی دانشمندان معتقدند که پراکندگی اهرام  کاملا تصادفی است اما بعضی اعتقاد دارند اهرام در سرزمین های قابل دسترس بشر بوجود آمده اند بعضی دیگر کشف کردن که یک نقشه اصولی هندسی برای توضیح موقعیت وجود دارند ( در بخش اهرام سایت مزبور مثالهایی فهرست شده اند)

تقریبا تمام تئوری ها یک اشکال اصلی دارند برای توضیح مصری ها احتیاج به دانش ریاضات و هندسه داشته اند که هیچوقت آن دانش را در اختیار نداشته اند . البته ایده های فوق همه حدس وگمان دانشمندان است.

بوول و گیلبرت با استفاده از اسطوره شناسی به تحقیقاتی دست زده اند شامل این نتیجه بوده است که دنیای مردگان مصریان باستان در آسمان قرار دارد و محل قرارگیری اهرام نمایشگر مهمترین ستاره مردگان برای آنهاست.

پادشاهان مرده و مردم عادی بعد از مرگ پیش خدای ازیریس می ایند.این خدا با یک ستاره نمایش داده می شود که در صورت فلکی ساح قرار دارد . بر طبق نظریات باول همان صورت فلکی جبار خودمان است . هر فرد یک ستاره روح دارد و هر پادشاه مرده می تواند به یکی از ستاره های منظومه جبار برود بتنابراین اهرام در راهی قرار گرفته اند تا نمایش دهنده ستاره خاصی که به آن رفته است باشد .

در زمان های بعد آیین جدید خورشید پرستی با آیین ستاره پرستی عوض شد اهرام سلسله های بعدی منطبق بر ریاضیات و ستاره ای در آسمان نیستند.

ارتباط سه ستاره ای که در کمربند منظومه جبار قرار دارد با 3 تا از بزرگترین اهرام بهترین گواه این ادعا می باشد.

Pyramids from above plus Belt of Orion
is Orion and Pyramids
Fig. 1 – Orion and Pyramiden according to Bauval/Gilbert

شکل ا : منظومه جبار و اهرام طبق تئوری باول گیلبرت.

این یک شباهت بر جسته است . سه ستاره در وسط صورت فلکی جبار بصورت مورب که یک ستاره کمی منحرف شده است سه هرم که یکی مقداری از خط اوریب انحراف دارد رابطه موقعیت قرارگیری اهرام و ستارگان کاملا مثل هم است

اما نویسندگان موارد متعدد مشابهی را پیدا کردند که باتصادف قابل توضیح نیست

درخشندگی ستاره و اندازه هرم جیزه شامل دو هرم که تقریبا هم ارتفاع هستند و هرم کوچکتر فقط 53% بلنده آن یی را داراست کمربند جبار شامل دو ستاره تقریبا مشابه که یکی 50% درخشندگی آن یکی را داراست.و ستاره کوچکتر همانی است که به مقدار کمی از خط اوریب ستارگان روی آن قرار دارند انحراف دارد.

بیشتر اهرام در مصر در جایگاه متقارن ستاره ای آسمان قرار می گیرند

2 هرم بزرگ در دهشور همانند دو ستاره بزرگ خوشه هایدس هستند.

دو تا از هرم های بزرگ نزدیک جیزه منطبق بر دو ستاره بزرگ منظومه جبار و اهرام ابوسیر دقیقا بر روی سر منظومه جبار قرار دارند.

OrionPyramids
Fig. 2 – Stars and more pyramids according to Bauval/Gilbert

شکل 2 ستارگان و اهرام بیشتر

انتخاب مکان صورت فلکی:مرکز هرم جیزه طوری انتخاب شده که رود نیل موقعیت راه شیری در کمربند جبار داشته باشد. راه شیری همانند دشتی از نی هاست در افسانه ها آمده که راه عبورفرعون برای رسیدن به دنیای مردگان است. فرعون از ساحل شرقی نیل جایی که زندگی میکرده به ساحل غربی که دنیای مردگان در آن قرار داشته سفر می کرده است.( جایی که تمام آرامگا ها و اهرام در آن قرار داشتتند)

محور ها در حرم بزرگ: 4 محور کوچک و ناشناس که پهنایی به ابعاد (cm20*20)دارند هر دو اتاق دو تا از محور ها را دارند یکی به طرف شمال است و دیگری بطرف جنوب بین 4 محور دوبدو زاویه ای بین 36و45 درجه دارندمحور های اتاق بالایی که اتاق شاه است از یک سو به فضای باز و از سوی دیگر به اتاق شاه ختم می شود و حور های اتاق ملکه که در پایین قرار دارند هر دو مسدودند

این محور ها معماهای حل نشده اند : باستان شناس آلمانی استدلمن می گویند اینها محور های الگو برای روح پادشاه مرده است روح می تواند از محور شمال به تمام ستارگان فنا ناپذیر در شکال سفر کند این ستارگان هیچوقت معنی خاصی برای مصریان زمانهای گذشته نداشته اند .

سه محور دیگر نیز به ستارگان دیگر مرتبتند. ستاره شناس ویرجینیایی تریمبل در سال 1964 متوجه شد محور جنوبی ارامگاه شاه به منظومه جبار اشاره می کند باول محاسبات بیشتر متوجه شد پایان ساخت هرم در 100 سال بعد از آن تاریخی است که برای اتمام آن دانشمندان پذیرفته اندکه محور در تارخ باول کاملا به ستاره بزرگ در کمربند جبار اشاره می کند آیا این تطابق تصادفی است ؟

یافته های دیگر باول او را شگفت زده کرد در مورد اینکه محور جنوبی آرامگاه ملکه به بزرگترین ستاره در آسمان صورت فلکی شعرای یمانی اشاره میکند مطابق با زمان ساخت آرامگاه شاه (زمان باول)می باشد

صورت فلکی شعرای یمانی نماینده ایزس الهه حاصلخیزی که خواهر و بزرگترین عشق ازیریس (که نماینده آن در آسمان منظومه جبار است ) بوده آیا این تصادف دیگری است ؟

آخرین محور به ستاره مرتبط به شمال اشاره می کند در مجموع این کتاب مهیجی است.

Targets of the shafts
Fig. 3 – targets of the shafts, after Bauval/Gilbert

شکل 3 : نشاندهندگی محور ها به سمت ستارگان

مشکلات بعضی اشکالات به این ایده وارد است برای مثال زاویه میل منسوب اهرام باخط استوا متفاوت است در زمان مصریان منظومه جبار در بلندترین مکان خود در آسمان قرار داشته بنابراین بر خلاف افق بوده ( با موقعیت کنونی متفاوت بوده ) باول پیشنهاد کرده زمان طراحی اهرام با زمان ساخت متفاوت است بعد از محاسبات مشخص شد زاویه میل مطابق با در حدود 10500 BCE

بقیه ستارگان بهترین انطباق با اهرامشان و زمان ساختشان داشتند استنتاج نویسنده این است که طراحی اهرام در حدود اواخر آخرین عصر یخبندان است نظر یه اینکه محور ها در هرم بزرگ نمایانگر تاریخ ساخت آن در حدود 2450BCEو تفاوت تاریخ ساخت و طراحی اهرام در حدود 8000 سال می شود .

اما تاریخ محورها نسبت به تاریخ ساخت هرم ها جوان است و مصر شناسان گرایش دارند پادشاه پیر یکم پیرتر نسبت به پادشاه جوانتر

این قبیل پایان نامه های جنجالی اعتراضاتی از سوی دانشمندان آکادمیک به وجود می آورداولین تناقض در مورد افکار و ابزار عقاید در هم بر هم که به اختصار این است که بعدا کشف شد زاویه میل بر ادعا تاریخ طراحی منطبق نیست

اما دوما و بزرگترین سوال که اگر شالوده این تئوری درست است لازم که رابطه بین مصر باستان و تمدن هست.آیا با استفاده از ازیریس و منظومه جبار دنبال کردن گذشته می توان به مبداتاریخ ساخت هرم رسید.

هر گونه بهره برداری از این مطلب با ذکر منبع با آدرس www.ufolove.wordpress.com آزاد میباشد.

منبع:  http://doernenburg.alien.de/alternativ/orion/ori00_e.php

پ . ن : با تشکر فراوان از آناهیتا ی عزیز برای ترجمه و ارسال این مطلب.

اسرار سنگ گمشده هرم بزرگ خوفو

اسرار سنگ گمشده ی هرم بزرگ

Post image for Mystery of the Great Pyramid missing capstone

وقتی شما به بالای هرم بزرگ نگاه میکنید، میبینید که نوک آن گم شده است. سر آن مسطح است و مانند بقیه هرمها نوک تیز نیست و به بالا اشاره نمیکند. معمولا وقتی یک هرم بنا میشود، قسمت بالایی آن (capstone) یا سنگ بالا، آخرین چیزی است که روی آن قرار داده میشود. مهمترین قسمت آن شناخته میشود و از سنگهای ویژه یا حتی طلا ساخته میشود. این سنگ معمولا بسیار پرزرق و برق است.

آیا هرم بزرگ همیشه بدون سنگ بالا بوده یا اینکه دزدیده شده یا خراب شده یا…. ؟ هیچکس نمیداند. حتی در گزارشات از این هرم در زمانهای باستان (حتی پیش از میلاد مسیح) این سنگ فاقد سنگ بالایی بوده است. این امکان وجود دارد که ساخت سنگ بالا هیچوقت به پایان نرسیده باشد. امکان دیگر این است که چون این سنگها معمولا از طلا ساخته میشوند، اولین چیزی بوده اند که به سرقت میرفتند. تنها مشکل این است که این سنگ بسیار بزرگ خواهد بود. اگر از این هرم بالا روید، در فضای بالای آن براحتی میتوانید حرکت کنید همانطور که بسیاری این عمل را انجام داده اند. در هر جهت در حدود 30 فوت است (مربعی به ابعاد 10متر). پس این سنگ باید بسیار بزرگ و سنگین بوده باشد. همچنین در بالای قله چیزی شبیه به دکل یا میله پرچم میبینید که در واقع در سال 1874 توسط دو ستاره شناس در آنجا قرار داده شده که مکان اصلی نوک قله هرم را نشان دهد (در صورتی که به پایان میرسید). در پشت یک اسکناس 1 دلاری شما هرمی با بالای مسطح را میبینید. هیچکس نمیتواند توضیح دهد که چرا هرم بزرگ باید بدون سنگ بالایی ساخته میشد.


این یک داستان جالب است که به دیداری از بالای هرم بزرگ مربوط میشود. توریستهای بسیاری به بالای هرم بزرگ رفته اند که یک مسافرت آسان هم نیست. یکی از این افراد آقای سر سیمونز بود (Sir Siemens) که یک مخترع بریتانیایی بود. او با دو راهنمای عربش به بالای هرم رفت. یکی از راهنمایان به این نکته اشاره کرد که اگر آنها دستشان را با انگشتان گشوده بلند کنند میتوانند یک صدای زنگ زیر را بشنوند. سیمونز انگشت سبابه خود را بلند کرد و یک احساس خارش و سوزش نامحسوس در آن قسمت احساس کرد، همچنین وقتی تلاش کرد از بطری شرابش بنوشد، یک شوک الکتریکی دریافت کرد. وی بدلیل دانشمند بودنش به ابتکار جالبی دست زد. او یک روزنامه را مرطوب کرد و به دور بطری شراب پیچاند تا آن رابه یک بطری لیدن (leyden jar) (فرمی بسیار ابتدایی از خازن) تبدیل کند. وقتی که آن را بالای سر خود نگاه داشت، بوسیله نیروی الکتریکی شارژ شد. و جرقه هایی از بطری خارج شد. یکی از راهنمایان سیمونز ترسید و فکر کرد که او در حال انجام جادوگری است و به او حمله کرد که او را متوقف سازد. وقتی سیمونز متوجه شد، بطری را به سمت راهنما گرفته و به او شوکی داد که پرتش کرد و او را بیهوش ساخت. وقتی راهنما بهوش آمد فریاد زنان از هرم پایین رفت. اما چه حادثه طبیعی در بالای هرم بزرگ باعث ایجاد چنین اثر و نیروی الکترو استاتیکی شده است. یقینا بسیار جالب خواهد شد اگر بتوان بر بالای هرم بزرگ آزمایشات فیزیکی انجام داد.

هیچ سنگ بالایی برای هرم بزرگ نیست

توسط یک پژوهش گر همکار

در یک اعلام غیر منتظره، دولت مصر نقشه هایش برای قرار دادن سنگ بالایی (Capstone) برای هرم بزرگ، به عنوان بخشی از جشن هزار ساله شان را لغو کرد.

capt_egypt_millennium_it8.jpg (7680 bytes)

قاهره، مصر، (اسوشیتد پرس – AP) در طی اعلام این خبر به افکار عمومی، دولت در پنجشنبه 16 دسامبر 1999 نقشه هایشان برای قرار دادن این سنگ، که از روکش طلا ساخته شده بود، برای جشن هزار ساله را لغو کرد.

مصر برنامه ریزی کرده بود که سال جدید را با قرار دادن یک کپ استون (سنگ بالایی) با روکش طلایی بر روی هرم بزرگ، به عنوان مقبره ای برای پادشاه چیوپس (Cheops) (حدود 4500 سال پیش)، شروع کند.

این سنگ با ارتفاع 30 فوت (تقریبا 10 متر)، قرار بود در نیمه شب 31 دسامبر، بوسیله هلیکوپتر بر روی این هرم قرار داده شود تا آن را دوباره کامل گردانند.

وزیر فرهنگ و تاریخ، فاروق حسینی، هیچ دلیلی برای لغو این برنامه ارائه نداد. اما گفت که این تصمیم بر اساس مشکلات تکنیکی که ممکن است باعث خراب شدن آن لحظه شود، گرفته شده است.(گرفته شده از گزارشگری EMENA)(Egypt’s middle east news agency)

جشن هزار ساله مصر، همچنین شامل یک کنسرت 12 ساعته در پای هرم جیزه(Giza) بود که 1000 اجرا کننده داشت. مصر، که فرهنگ و تاریخش به 6000 سال پیش برمیگردد، این جشن را برای شروع هفتمین هزاره برپا کرده بود.

یکی از دلایل لغو این عمل (قرار دادن کپ استون بر روی هرم بزرگ)، ترس از تروریست گزارش شده است. گفته میشود که ممکن است تروریستها با سرنگون کردن هلیکوپتر باعث آسیب رسیدن به هرم بزرگ شوند. اما آیا این دلیل اصلی است؟ همچنین شایعاتی جود دارد که سرنگون شدن هواپیمای پرواز 990 (در سال 1999 یکی از هواپیما های مصری سقوط کرده بود) نیز به گونه ای بر این تصمیم نقش داشته است. آیا افرادی هستند که به دلایلی میخواهند مانع قرار دادن این سنگ بر روی هرم بزرگ شوند؟ به چه علت؟ چه چیزی باعث ایجاد این ترس شده است؟

این باور در عده ای وجود دارد که هرم بزرگ در واقع یک ماشین است. یک ماشین که بوسیله کامل شدن، روشن میشود. ماشینی که بوسیله طبیعتش میتواند میزان سطح آگاهی روحانی و معنوی زمین و ساکنانش را بوسیله افزایش سطح ارتعاشات، افزایش دهد.با توجه به حجم زیاد تحقیقات و کتابهایی که پیرامون قدرت و انرژی هرمها، این چیز بعیدی نیست. به نظر میرسد که این شکل (شکل هرمی) به تنهایی قادر به اصلاح و تغییر اجسام طبیعی است.

http://photonicportal.files.wordpress.com/2011/01/pyramid-laser.jpg?w=604

افراد بسیاری به دنبال آن بوده اند. و ما نمیتوانیم بفهمیم که چه اتفاقی ممکن بود بیافتد، اگر هرم کامل میشد. شاید بهتر باشد که هیچوقت نفهمیم. چون ما نمیدانیم ممکن است چه قدرتهایی آزاد شود. ممکن است چه قدرتهایی در گذشته آزاد شده باشد. حتما دلایل خوب و مهمی بوده که چرا این سنگ از هرم جدا شده است.

ما از خواندن نوشته های ادگار کایسس (Edgar Cayces) میدانیم که آتلانتیس بوسیله بد بکار بردن نیروهایی که از کریستالها آمد نابود شده است. آیا این امکان وجود دارد که هرم یک قسمتی از این چرخه انرژی بوده باشد؟ اگر بله، پس این سنگ برای جلوگیری از نابودیهای دیگر برداشته شده است.

اگر این هرم واقعا یک ماشین است که منتظر روشن شدن باشد، چگونه میتوانیم بفهمیم که عملکرد اصلی آن چه بوده است و آیا هنوز کار میکند یا نه؟ علاوه بر اینکه این سنگ از هرم بزرگ جدا شده است، تغییرات دیگری نیز در هرم وجود داشته (سایش و فرسودگی بر اثر زمان و تغییرات جوی و همچنین بدلیل بلند بودن مورد اصابت صاعقه قرار میگیرد و آسیبهایی به هرم رسیده است).

این احتمال وجود دارد که هر کدام از این تغییرات باعث تغییر عملکرد این هرم شود. اگر هدف از کامل کردن هرم، راه اندازی این ماشین باشد، خیلی از سوالات مربوط به آن بدون جواب است و از آنجایی که هیچ راهی برای پیدا کردن عملکرد این ماشین و اینکه کدام قسمتهای هرم باعث این عملکرد میشود، ما نمیتوانیم مطمئن باشیم که هرم بدرستی کار میکند.

فقط میتوانیم امیدوار باشیم که یک روز بتوانیم آنقدر علممان در این مورد افزایش یابد که بتوانیم طبیعت واقعی هرمها را پیدا کنیم تا بتوانیم به این سوالات جواب دهیم. تا آن زمان بهتر است با نیروهایی که آنها را نمیشناسیم، درگیر نشویم.

Source: http://www.gizapyramid.com/gip2.htm

Source: http://www.theforbiddenknowledge.com/capstone/index.htm

هر گونه بهره برداری از این مطلب با ذکر منبع با آدرس www.ufolove.wordpress.com مجاز میباشد.

پ . ن : با تشکر فراوان از دوست خوبم کامران عزیز برای ترجمه و ارسال این مطلب .

رمز مصر

رمز مصر

گزارش هفتگی
نویسنده : آرش بیک
قسمت : 280 دانستنیها
تاریخ : 17 سپتامبر 2008

با درود مطلبی در رابطه با اهرام ثلاثه مصر را ملاحظه می کنید.

رابرت بوال”، محقق باستان شناس و نویسنده کتاب بسیار ارزنده ” رمز مصر” می گوید؛ در سال 1982، برای دیدار  مادرم وارد شهر قاهره شدم و پس از ملاقات وی جهت گذراندن وقت تصمیم گرفتم به موزه مشهور شهر قاهره بروم و در آن زمان که دوربین های دیجیتالی امروزی هنوز به بازار نیامده بود، من با دوربین المپوس خود با فیلم سیاه و سفید وارد موزه معروف مصر شدم، زمانی که وارد اطاق شماره 42 شدم با تعدادی عکس و تصاویرماهواره ئی برخورد کردم که ظاهراً در سال 1945 توسط نیروی هوایی مصر از  اهرام  گرفته شده بود و در حقیقت این اولین باری بود که من اهرام را به قولی از آسمان نگاه می کردم، از آنجایی که تحصیلاتم را در رشته مهندسی و آرشیتک انجام داده ام خطوط و اشکال هندسی برایم معنا و مفهوم خاص خود را دارند.
من با نگاه به سه اهرامی که در کنار هم وجود دارند متوجه نکته خاصی در آنها شدم و آن اینکه چرا این سه اهرام در سایز و اندازه های مختلف درست شده اند و اصولاً چرا پادشاهان مصر که در آن دوران زندگی می کردند اهرام را به اندازه های مختلف می ساختند، و از همه مهمتر آنکه چرا در این اهرام هیچگونه دست نوشته یا سنگ نوشته ای بدست نیامده است که نشان دهد سازنده آن کدام پادشاه و در چه زمان بوده است. مثل این میماند که نویسنده مشهوری، کتابی را بنویسد و در انتها فراموش کند که نام خود را در آن ذکر کند. حال تصور کنید که اصولاً پادشاهان بخاطر غرور و خودپرستی حتی کارهایی را که اشخاص دیگر انجام می دهند را به نام خود  حساب می کنند، حال چرا این شیوه دررابطه با پادشاهان مصری صدق نمیکند.
به هر حال مدتی گذشت تا روزی یکی از دوستانم کتاب جالبی راجع به سنگ نوشته های مصری به من هدیه داد و در میان خطوط و نوشته ها موضوع خارق العاده ای نظرم را جلب کرد و آن اینکه راجع به پادشاه سلسله پنجم در 2500 سال قبل از میلاد گفته شده بود که او می خواهد به صور فلکی اوریون پرواز کند. یعنی مقصد اصلی پادشاه مصر صور فلکی اوریون ( یا شکارچی) است. مدتی نیز سپری گشت تا آنکه پروژه ای به گروه ما تحویل داده شد و قرار شد که من همراه چندین مهندس دیگر در عربستان سعودی در اطراف شهر “ریاض” بنایی را ساخته و تحویل مقامات سعودی دهیم، در یکی از شبها که با دوستانمان آتشی درست کرده بودیم و مشغول گفتگو بودیم، یکی از مهندسین که فردی فرانسوی بود آسمان را به من نشان داد و به نقطه ای که معروف به “کمربند ستاره های اوریون” است اشاره کرد و گفت، اگر دقت کنی در میان ستارگانی که در شب می درخشند می توانی کمربند ستاره های اوریون را به راحتی پیدا کنی وهمچنین ستاره “سیریوس” را که در کنار دو ستاره دیگر میدرخشد. دقیقاً در یک خط مستقیم قرار نگرفته اند و به قولی سومین ستاره با کمی فاصله از دو ستاره دیگر کوچکتر و کم نورتر به نظر می رسد. در آن لحظه من ناگهان به یاد آن تصویر هوایی اهرام افتادم و آنقدر هیجان زده شده بودم که به نکته ای دست یافته ام که هیچکس تا آن زمان بدان پی نبرده بود و آن هم رابطه سه ستاره کمربند اوریون و سه هرم معروف گیزا که در کنار هم قراردارند، شبانه خود را به تلفن رساندم و به همسرم که در آن زمان در انگلیس بسر می برد و ظاهراً بخاطر اختلاف ساعت در خواب بود زنگ زدم و موضوع رابطه کمربند اوریون با گیزا را به او گفتم.
“رابرت بوال” و فریضه مطرح او که همان رابطه سیستم اوریون با اهرام گیزا است، باعث جنجال بزرگی در میان باستان شناسان مصری و غربی گشت و ناگفته نماند که هر روزی که سپری می شود، دانشمندان و باستان شناسان, موفق به یافته های بیشتری در رابطه با تئوری “بوال” با اهرام می شوند، رابرت  می گوید؛ اخیراً دو چاله عمیق ، در زیر مجسمه ابولهول پیدا شده است که به اطاق یا جایگاه های بزرگی ختم می شود که در آن اطاق باستان شناسان به دیواری برخورد کرده اند که دو دستگیره آهنی در آن تعبیه شده است، هنگامیکه این دو دستگیره کشف شد خبرنگاران از اقصی نقاط جهان بسوی مصر سرازیر شدند و خلاصه آنکه جنجال بزرگی به پا شد و در هما ن زمان ماموران امنیتی مصری همراه رئیس کل موزه ها و آثار باستانی مصر”زاهی هاواس” نیز حضور پیدا کردند و بعد از روزها و هفته ها بحث و جدل سرانجام تمامی خبرنگاران را از محل مورد نظر خارج کردند و جایگاه مذبور را نیز مهر و موم کردند که در حقیقت هیچ کس اجازه ورود به آنجا را نداشته باشد. اقدام مقامات مصری را می توان این گونه مورد بررسی قرار داد که آنها هیچ علاقه ای ندارند که با شی یا اشیائی برخورد داشته باشند که تمدن مصر را احتمالاً به مسافران فضایی ربط دهد.
رابرت بوال می گوید، چه دوست داشته باشیم چه دوست نداشته باشیم چیزهایی که در اهرام و مقبره ها و یا جایگاه ها وجود دارند، سنگ نوشته ها و مجسمه ها و هیرو گلیفها، انسان را برای دور اندیشیدن و فکر کردن مجبور می کند و به عقیده من برای بهتر فهمیدن تمدن مصر نباید خود را مقید اندیشه خاصی کنیم. او می گوید؛ سنگهای بسیار عظیم و سنگینی در معابد وجود دارند که گاهی وزن آنها به 200 تن می رسند، یعنی دو لوکوموتیو را در نظر بگیرید که در کنار هم قرار داده باشند و به عنوان یک مهندس می توانم بگویم که فقط با تکنولوژی که امروزه ما در دست داریم می توانیم چنین سنگی را تراشیده و جابجا کنیم نه 4500 سال پیش یا بیشتر.
رابرت سپس راجع به نام مصر توضیح داده و می گوید که ؛ آیا می دانستید که در 4500 سال پیش به مصرچه می گفتند ؟ سرزمین سیاه و مردم این سرزمین باور داشتند که پادشاهان آنان از آسمان به زمین آمده اند. و مکانی را که خدایان از آن جا آمده اند هم صورت فلکی اوریون و ستاره سیریوس تصور میشد و همچنین بر این باور بودند که خدایان بدینجهت به کره زمین آمده اند تا آن را حیات بخشیده و پر از انسان کنند.
رابرت بوال میگوید شخصا معتقدم که بنای اهرام حداقل 12 هزار سال پیش ساخته شده است و خصوصاً مجسمه ابولهول میتواند قدمتی دهها هزار ساله داشته باشد و همچنین بنای اهرام مانند یک کد بوده و معماگونه ساخته شده است و شاید وظیفه ما بعنوان انسان امروزی این باشد که این کد ها را شناخته و در نهایت بکوشیم تا راز پنهان در آن ها را در یابیم. شاید راز پنهان این است که بشر بتواند ریشه اصلی خود را نهایتاً پیدا کند.
پایدار باشید.

Robert Bauval
The Egypt Code
Sirius
Zahi Hawass

وحی از اهرام مصر-هرم 8 وجهی خئوپس

این داستانی است که همه دانسته های ما از حیات بر روی زمین را به چالش میکشد. هرم بزرگ جیزه با هشت شاهکار مهندسی ساخته شده است. اول,سازندگان هرم جیزه در ابتدا محوطه ای به وسعت 6000 هکتار را تسطیح کردند. دوم,قطعه سنگهایی هر یک به وزن یک اتومبیل را تراش دادند. آنگاه130 قطعه سنگ گرانیت به وزن هر یک 17 تن را از 500 مایلی به محل هرم منتقل کردند. قطعات سنگ را تا ارتقاع 210 پا (70 متر) بالا کشیدند که امروز هم برای مهندسین و سازندگان کار سختی است.هرم سه اتاق در میان داردو هر راهرویی به طول 300 فوت و عرض 3 فوت با دفقت عجیبی به هر اتاق میرسد. این بنا با بیش از دو میلیون قطعه سنگ هر یک با شکل و اندازه ای متفاوت ساخته شده و همین تفاوت کار ساخت را مشکل تر میکند. با این وجود اتاق فوقانی با دیوارهایی کاملا عمودی و افقی ساخته شده است. دقت عمودی و افقی بودن ادیوارهای این اتاق در حد یک پنجاهم اینچ است. و این دقتی است که مایه حسرت و حیرت هر مهندس ساختمان دوره ماست. این هرم از در زلزله هایی دوام آورد که همه بناهای اطرافش را کاملا تخریب کردند. پنچم, بنده هرم با دقت یک پانصدم درجه در جهت شمال قرار گرفته است. حتی تا قرن هفدهم نیز امکان دقتی چندین برابر کمتر از این وجود نداشت. ششم, هرم بزرگ در حثقیقت 8 بدنه دارد. ساختن یک هرم هشت بدنه از هرم چهار بدنه بسیاد مشکل تر است مخصوصا با دقت در حد میلی متر ساخت این هرم.اگر امروز قصد ساخت چنین بنایی را با این دقت داشته باشم و همه ابزار کنترلی موجود را به خدمت بگیریم باز هم این کار بسیار مشکل خواهد بود. هفتم, این هرم به گفته مصرشناسان در 20 سال ساخته شده است. اگر هر 365 روز سال و هر روز به مدت 12 ساعت کار ساخت هرم ادامه داشته, باید هر قطعه سنگ چند تنی در دو و نیم دقیقه تراشیده, بلند و در محل نصب شده باشد.و هشتم این که مصریان باستان که سازندگان این هرم خوانده میشوند تبه فولاد دسترسی نداشته اند و تمام بنا را با چکش فلزی و گویهای سنگی گرانیتی ساخته اند.

http://i49.tinypic.com/9tzh3n.gif
مدارک مکتوب رمی و یونانی تنها تا 680 پیش از میلاد را پوشش میدهند و هر گونه مطلبی درباره وقایع پیش از آن تاریخ حدس و گمانی بیش نیست. این هرم به عنوان آرامگاه خئوپس شناخته میشود ولی مدارکی دال بر صحت این فرض وجود ندارد. پاپیروسها و دیوارنگاره ها توسط افراد مختلف قرائتهای مختلف داشته اند و اطلاع دقیقی از محتویاتشان در دست نیست. 
در دهه 60 میلادی معبد ابو سمبل برای نجات از غرق شدن به محل دیگری منتقل شد.جابجا کردن 2200 قطعه سنگ این هرم برخی به وزن 30 تن نزدیک به 5 سال زمان برد و دستاورد مهندسی بزرگی برای زمان ما بود. این زمان را با زمان ساخت هرم با بیش از دو میلیون قطعه سنگ مقایسه کنید. ساخت هرم تیهوا تیواکان در مکزیک که تقریبا نصف هرم جیزه است 150 سال زمان برده است با این حال مصر شناسان اصرار دارند که هرم جیزه در طول 20 سال ساخته شده است.دلیلشان بر این ادعا این است که هرم مقبره خئوپس بوده است. اگر این فرض را نپذیریم باید کاربرد دیگری برای هرم وجود داشته باشد.
بناهای دیگری نیز در مصر وجود دارند که با سنگهای با اندازه و شکل ناهمگون ساخته شده اند ولی کسی دلیل این ناهمگونی را نمیداند.درز این سنگها چنان باریک و دقیق است که نمی توان یک تیغ ریش تراشی را درمیان شکاف فرو برد. قرار گرفتن این سنگها با این دقت و بدون کمک سیمان و بتن برای مندسین امروز غیر ممکن است . برخی متخصصین تصور میکنند شکل سنگها به این دلیل با هم فرق میکند که سنگها با ارزش بوده اند و از محلی دور آورده شده بودند بنا بر این از همه قطعات با کمترین اتلاف سنگ استقاده شده است. اما این فرضیه با بررسی راهروهای این بناها رد میشود. نحوه قرار گیری و شکل و اندازه متفاوت هر یک از سنگهای یک طرف هر راهرو مانند تصویر دقیق و متقارن سنگهای دیوار مقابل هستندو این به این معنی است که هدف خاصی از تفاوت شکل سنگها مد نظر بوده. این تفاوت در شکل سنگها و درزهای بسیار باریک کمک موثری در حفظ بنا از فشارهای خارجی مانند زلزله بوده است 
تصاویری که هنگام اعتدال بهاری و پاییزی از هرم بزرگ گرفته شده به خوبی هشت وجهی بودن آن را نشان میدهد. برخی بر این عقیده اند که هرم در آغاز 8 وجهی بوده و در اثر فرستایش 4 وجهی شده اما دیکران با این نظر مخالفند زیرا اگر فرسایش چنین اثری بر روی آن داشت خود هرم تا به حال دچار شکستگیهای بزرگی شده بود.

http://www.youtube.com/watch?v=ooy2LTJoMVM&feature=related

پ . ن : با تشکر فراوان از  الهام عزیز برای ترجمه و ارسال این مطلب.

هر گونه بهره برداری از این مطلب با ذکر منبع با آدرس www.ufolove.wordpress.com  مجاز می باشد.

صفحه فیسبوک دنیای اسرارآمیز

http://www.facebook.com/BLOG.UFOLOVE