کشف چند آدم کوچولو در تهران

سرزمین لی لی پوت ها، شهری که آدم های کوتاه قد کوتوله در آن زندگی می کردند و ناخدا گالیور که در یک سفر دریایی کشتی توفان زده اش می شکند وامواج او را بی هوش  به ساحل جزیره ای می برند. او وقتی که به هوش  آمد و این طرف و آن طرف را نگاه کرد، کلی آدم کوچولو را اطرافش دید که دست و پاهایش را بسته بودند.
سفرهای گالیور را می گویم، نوشته جاناتان سویفت.یکی از آثار ماندگار کلاسیک برجسته دنیا که برخی از ما آن راخوانده ایم و فیلم ها و کارتون های بسیاری براساس آن تهیه شده است. حال تصور کنید این ادم کوچولو ها وجود دارند!
تصور نکنید واقعا وجود دارند این واقعیت برای ما هم غیر قابل باور بود تا اینکه یکی از آن ها را از نزدیک دیدیم !
عکسی که مشاهده می کنید یکی از همین آدم کوچولو هاست و جالب است بدانید که صاحبش ادعا می کند زنده یکی از همین آدم کوچولو ها را هم در اختیار دارد
نکته ی جالب ماجرا جایی است که مسئولین امر هم از این موضوع آگاهند و عکس العمل خاصی نشان نمی دهند !
گزارش تعامل حاکی است اگر چه تا کنون وجود آدم کوتوله ها  در حد یک افسانه و یا شایعه باقی مانده بود، اما در شرق استان کرمان در شهر شهداد، شهری تاریخی از زیر خاک بیرون آورده شده که به دلیل ساختار کوچه ها و خانه های آن و کوچک بودنشان به شهر کوتوله ها شهرت یافته است. شهری که قدمت آن به 5 هزار سال پیش برمی گردد. هر چند تا به حال کسی در این منطقه آدم کوتوله ها را به چشم خود ندیده  و اطلاعات چندانی از ساکنان این شهر توسط باستانشناسان به دست نیامده است،اما وجود شهر کوتوله ها در شهداد وقایعو افسانه های مختلفی را در پی داشته است. نکته قابل توجه درخصوص این شهر نوع معماری عجیب خانه ها و کوچه های  آن می باشد .به طوری که دیوارها، سقف، تنور، طاقچه ها و تمام اجزاء  خانه های آن برای افرادی ساخته شده  که از قامت بسیار کوتاهی برخوردار باشند، به همین دلیل شهر شهداد به شهر کوتوله ها شهرت یافته است. با این حال بر سر اینکه آیا واقعا این شهر کوتوله ها می باشد یا نه اختلاف نظر هایی وجود دارد.برخی از مردم محلی وکارشناسان عقیده دارند که به دلیل ساختار کوچک بناهای آن، این شهر باید برای انسان هایی ساخته شده باشد که دارای قامتی بسیار کوتاه بوده اند، زیرا دیوارها و تمامی بناهای این شهر بسیار کوتاه هستند. از سوی دیگر برخی باستانشناسان نیز با رد این مسئله آن را افسانه پنداری می دانند و می گویند که این شهر به مرور زمان وبراثرفرسایش کوچک شده و دیوارها ی آن به این دلیل کوتاه شده اند.
آخرین بررسی ها و کاوش های باستانشناسی در محوطه باستانی شهداد نشان می دهد که ساکنان این محوطه شهر باستانی شهداد را به علت خشکسالی و با امید بازگشت ترک کردند، اما پنج هزار سال است که دیگر به این محوطه باز نگشته اند

حال این موجودات عجیب الخقه به واقعیت نزدیک می شوند تعامل امادگی دارد که با کمک کارشناسان امر صحت موضوع را به اثبات برساند

 

منبع: تعامل نیوز

عکسهایی از یک شی پرنده ناشناس در کنار یک هواپیمای مسافری

به گزارش سرویس علمی فناوری جام نیوز، انتشار ویدئویی از یک شی پرنده ناشناس در کنار یک هواپیمای مسافری در فراز آسمان سئول، پایتخت کره جنوبی بحثهای تازه‌ای در رابطه با واقعی بودن یوفوها شکل داده است.

 

این درحالی است که ویدئوی مذکور از سوی یکی از مسافران همین هواپیما فیلمبرداری شده است.

این ویدئو که در سایت اشتراک ویدئوی یوتیوب منتشر شده ابتدا این شی را در پایین تصویر نشان می دهد که سرعت خود را با هواپیمای مسافری تنظیم کرده است.

 

براساس گزارش دیلی میل، این شی پرنده بیضی مانند سفید شکل ناگهان سرعت گرفته و ارتفاع خود پیش از خارج شدن از تصویر افزایش می دهد، درست در لحظه ای که مسافر درحال فیلمبرداری تلاش می کند تصویر را به جلو برده و نمای نزدیکتری از آن را فیلمبرداری کند.

 

به نوشته مهر، اگزماینتر نوشته است که توضیحات دیگری غیر از فضایی بودن این شی پرنده وجود دارد که یکی از آنها این است که این شی نوعی زباله فضایی و توضیح دیگر این که این جسم پرنده می تواند یک هواپیمای کنترل از راه دور و بدون خلبان نظامی باشد.

 

 

شی پرنده ناشناس در لحظه اوج گرفتن

 

شی پرنده به سمت بالا حرکت کرده و فیلمبردار تلاش می کند تصویر را از نمای جلوتربگیرد

 

شی پرنده از چشم فیلمبردار خارج می‌شود

جیوه ی قرمز معجونی باستانی

جیوه ی قرمز معجونی باستانی

حتما اطلاع دارید که در خبر ها ذکر شده بود غرب برای ملک عبدالله عربستان ماده ای به نام جیوه ی قرمز گیاهی آورده است تا بلکه به ادامه ی حیات این پادشاه  کمک کند.اما سوالی پیش می آید و آن اینکه چنین ماده ای چه ساختاری دارد و با آنکه جیوه عنصری سمی به حساب می آید و حد زیاد آن باعث مسومیت می شود،چگونه می خواهد باعث طول عمر انسان شود؟!؟!

اگر در متون باستانی ملل قدیم مخصوصا مصر باستان جستجویی انجام دهیم به عناصری بر می خوریم که اکثرا جنبه ی غیر قابل توجیهی دارد؛این عدم توجیه از نظر سلامتی جسمی و دستورات شرعی مورد قابل توجه است.به عنوان مثال یکی از مواد مرموزی که توسط فراعنه ی مصر خورده می شده پودر طلای سفید یا Gold ORME یا Gold ORMUS است.این ماده که در تابوت مومیایی مصری هم بسیار یافت می شود در بین سومریان هم به mfkzt مشهور است و دارای ساختار فیزیکی منحصر به فردی است.تا آنجایی که تحقیقات فیزیکی نشان می دهد این طلا دارای اوربیتال های تک الکترونی است.یعنی با رخ دادن حالت مغناطیسی خاصی تمام جفت الکترون ها آرایش تکی می گیرند(mono-atomic gold).از جمله قابلیت این ماده در برابر جاذبه است؛که می تواند با حرارت دادن در هوا شناور شود.آنچه از نظر پزشکی درباره ی این پودر سفید قابل بیان است اثرات خاص آن است.از جمله اینکه با خوردن این پودر،ماده به درون بدن منتقل شده و با رشته ی های DNA واکنش داده و حالتی مقاوم در آن ها ایجاد می کند که مانع نابودی و به نوعی پیر شدن سلول ها می گردد.این فرآیند می تواند عاملی برای بالا رفتن طول عمر فراعنه باشد.از دیگر اثرات آن می توان به تاثیر بر روی غده ی صنوبری اشاره کرد.این غده که به چشم سوم مشهور است جایگاهی برای ارتباط با عوالم خیالات در نظر گرفته می شود.بر اساس تحقیق دانشمندان در هنگام شب ترشح هورمون ملاتوئین از همین غده روی عملکرد خواب تاثیر فراوانی دارد.اما نکته ای که برای ما مهم است همانی است که با خوردن ORME حاصل می شود و آن اصطلاح باز شدن چشم سوم است.بنا به تجربیات دیده شده با آغاز به کار این چاکرای مغزی ارتباط با عالم موجودات غیر ارگانیک ممکن می شود.به گفته ی دقیقتر احتمالا فراعنه با خوردن این پودر می توانستند با شیاطین و جنیان ارتباط کاملتری داشته باشند.

[تصویر: pharoahhathor.gif]

درباره ی جیوه ی قرمز اطلاعات موجوده هنوز به کاملی پودر طلای سفید نیست.جیوه به خودی خود ساختاری سمی دارد اما به نظر با فعل انفعالاتی که کیمیاگران مصری روی آن انجام داده اند قضیه ابعاد دیگری پیدا کرده است.رد پای جیوه ی قرمز در متونی منصوب به توث مصری قابل یافتن است.توث یا هرمس یونانی یا ادریس عربی شخصیتی سوال برانگیز در تاریخ است.بنا به احادیث اسلامی و متن قرآن ادریس(علیه السلام) پیامبری والامقامی است که علوم بزرگی را به مردمان زمینی هدیه داده است.حتی در برخی احادیث که البته احتمالا از اسرائیلیات است، ساخت اهرام مصر را به او نسبت داده اند.تا آنجا که بنده دیده ام در برخی از کتاب های منصوب به جابربن حیان از نوشته های ادریس پیامبر(علیه السلام) سخن به میان آمده است.هرمس نیز در یونان به بزرگی یاد می شود و حتی شیوه ای از حکمت و اندیشه اصیل فکری به او نسبت داده می شود(برای کسب اطلاعات دقیق به نوشته های دکتر حسین نصر مراجعه شود.)به نظر می رسد از آنجا که حضرت ادریس(علیه السلام) قبل از طوفان نوح زندگی می کردند ، دانشی که خداوند به کمک ایشان به مردم جهان آموختند جنبه ی افسانه ای پیدا کرده است و هر شخصیتی که مقام علمی بالایی را نشان می داده به این نام معروف می گردیده است.البته باید توجه داشت که موجودات غیر ارگانیکی مانند جنیان که احتمالا تعدادیشان از این طوفان جان سالم به در برده اند می توانستند مجموعه ای از این نوع دانش همراه با انحرافات خود را جمع کرده مرجعی خاص از علوم به اصطلاح غریبه را شکل دهند.به هر حال توث در فرهنگ مصری الهه ماه با سر لک لک است که خداوندگار دانش نام گذاشته شده است.اعتقاد مصریان بر آن است که همو اهرام مصر را مهندسی کرد و نجوم و ریاضیات پیشرفته مصریان از این الهه سرچشمه می گیرد.لازم به ذکر است که او را از بازماندگان آتلانتیس که در طی طوفان نوح به زیر آب رفته می دانستند.

[تصویر: duzvykptpsfh3br8o.jpg]

آنچه در حال حاضر از نوشته های منصوب به توث قابل یافتن است الواح تحوت (Emerald Tablet) است.منشاء این نوشته ها به طور دقیق قابل رصد نیست.اما احتمالا از الواح مصری،کتاب های باستانی و حتی گنجینه های فراماسونی نشات گرفته اند.چه آنکه ترجمه برخی از این متون از ماسون های مشهور ذکر گردیده است.اخیرا دانشمندان از خراب های شهری در زیر دریا آتلانتیس که متعلق به تمدن مشهور و قدیمی گمشده ای با همین اسم است نیز چنین نوشته هایی که منسوب به توث است را یافته اند.ترجمه ی انگلیسی برخی از این الواح در اینجا قابل یافتن است(الواح تحوت).آنچه بنده می توانم عرض کنم این است که این متون به شدت جنبه ی شیطانی دارد.بنده شخصا برخی از نوشته ها را مطالعه کرده ام و تجربیات کسانی را که به دستورات موجود در الواح عمل کرده اند را شنیده ام.کاملا با اوضاع توصیف شده در هنگام رسیدن به برخی خلصه های شیطانی مطابقت دارد.البته این فقط یک نسخه از این نوشته ها است.ما نوشته های دیگری هم داریم که جنبه ی دینی و معنوی دارد و اصلا سبکی در حکمت بشری به نام حکمت هرمسی پایه گذاشته شده است.با این حال برای یافتن اطلاعات اندک موجود درباره ی جیوه ی قرمز لاجرم به رجوع به یکی دیگر از این سنخ نوشته ها هستیم که به توث مصری منتسب است.

در این لینکی که در ادامه می آید سخن از هفت ماده ی مهم مورد استفاده کیمیاگرا مصری است(لینک).یکی از این هفت ماده نامش به طور مستقیم جیوه(Mercury) است.اگر به توضیحات این جیوه نگاهی بیندازیم گفته شده است :»جیوه تحت گرما قرار می گیرد و حاصل آن دو ماده است یکی پدر سفید بسیار سمی و دیگری اکسید جیوه ی قرمز رنگ.این اکسید قرمز رنگ در ترکیب با ماده ی دومی یعنی Pulvis Solaris مخلوطی قرمز رنگ را حاصل می کند که خاصیت زد سم دارد.آنطوری که ذکر شده است این مخلوط توسط روحانیون مصری در هنگام مومیایی فراعنه در روده ی آنها یافت گردید و معلوم شد که این ماده از غده ای در نزدیک روده ترشح می شود(احتمالا لوزه المعده) و خاصیتی ضد سمی دارد.همین امر باعث جستجوی آن ها در نقاط دیگر بدن و دست یافتن به غده ای مرموز که همان غده ی کاجی است شد.» بعد از یافتن این عنصر به دلیل خاصیت ضد سمی آن احتمالا کیمیاگرام مصری به دنبال آن رفته اند.

در مجموع این جیوه ی قرمز همانطور که از متن پیدا است دارای خاصیت سم زدایی قوی است و باعث می شود هر نوع غذایی که وارد بدن می شود به خوبی تصفیه شده و بعدا وارد سیستم بدن شود.اینکه چگونه مصریان به اثر شگرف این مخلوط دست یافتن بسیار جای بحث دارد اما باید بدانیم که جیوه ی قرمز ذکر شده قطعا با جیوه ی قرمز صنعتی موجود تفاوت دارد.جیوه ی قرمز صنعتی حتی در واکنش های اتمی و هسته ی بکار می رود و به هیچ عنوان قابل مصرف نیست.همانند پودر طلای سفید که مصریان با شیوه ی خاصی آن را در کوره های خود می ساختند(که الانه کوره های آن در صحرای سینا یافت شده است) که هنوز هم برای دانشمندان جای سوال است؛این جیوه ی قرمز و مخلوط آن هم همان رموز و شیوه های راز آلود را در آماده شدن دارد.البته از دیگر خاصیت های جیوه قرمز صنعتی کنونی که در پزشکی هسته ای مدرن قابل یافتن است ویژگی ضد بیماری سفلیس است.این بیماری که حاصل مقاربت جنسی است با جیوه ی قرمز صنعتی قابل کنترل است.

از دیگر منابعی که می توان به حضور جیوه ی قرمز دست یافت کتب هندیان باستان است.در آنجا دارویی به نام آیورودیک(Ayurvedic) وجود داشته است که برای تامین و تضمین سلامتی مفید بوده است.این دارو باعث افزایش قدرت ایمنی بدن و در نتیجه طول عمر بیشتر فرد می شده است.برای اولین بار این دارو توسط آگنویشا و در کتابش توضیح داده شده است.آنطوری که او می گوید دستور تهیه ی آیورودیک توسط برهما یکی از خدایان هندی به او الهام گردیده است.نکته مهم اینکه ترکیب اصلی این دارو مشابه مخلوط مصریان همان جیوه و سولفور است.(منبع)

[تصویر: ayurveda.gif]

یادآوری مهم:

نکته ی که یکی از دوستان به بنده تذکر دادند و مهم بود، وجود این ماده در مستند ظهور(Arrival)است.در قسمت 29 مستند قطعه ای از حضور در لبنان آمده است که در آنجا سخن از ماده ای به نام زیبای سرخ(Red Ziba) به میان می آید و در آنجا گفته می شود که خدایان باستان(جنیان شیطانی) از آن تناول می کنند.این ماده از نظر شباهت و اهمیت با جیوه قرمز قابل توجه است.جیوه ی قرمزی معمولی به اسم که Cinnaber(لغت آلمانی-سنگ معدنی HgS) نیز قابل یافت شدن است.این ماده به طور قطع تفاوت های ساختاری مهمی با جیوه مرموز باستانی دارد و از آنجایی که مشخص ایت باید در شکل فرآوری و عملیات تولید تفاوت های پایه ای داشته باشند.اما عناصر اصلی تشکیل دهنده هر دو جیوه و سولفور است.

در پایان باید ذکر شود که هنوز اطلاعات دقیقی از اثر روحی این دارو قابل بیان نیست.از آنجایی که یکی از ترکیبات این داروPulvis Solaris است و در متون مصری به شدت از رابطه ی این ماده با روح و روان سخن گفته شده است،می توان فهمید که این ماده هم مانند پودر طلای سفید باید اثرات ارتباطی فوق ماده داشته باشد و از آنجایی که این تعالیم ریشه ی الحادی مشترکی دارد غیر از این هم نمی توان از آن ها انتظار داشت.

 
ترکیب جیوه و گوگرد در روایاتی از بحار:
 
روایت کرده که معاویه از علی علیه السلام پرسید در موضوع عمل کیمیا و اکسیر.فرمود علی (علیه السلام) که در شیشه و زاج(ترکیبات گوگرد دار) و جیوه مصعد و پوست سفیده تخم مرغ وزنگار سبز و زعفران الحدید هر آینه گنجهائیست که بآخر نخواهد رسید. پس معاویه گفت زیاد تر بگو یا امیر المؤمنین فرمود هوائی است ایستاده وآبیست منجمد و زمینی است جاری و آتشی است بی شعله.و فرمود:در سرنج و زاج و جیوه مصعد وزعفران الحدید و زنگار سبز گنجهائیست که بآن نمیرسند یعنی واقف بآن نمی شوند.( جلد نهم بحار الانوار)
 
مانند این روایت در بحار چندین نمونه ی دیگر نیز به جیوه و گوگرد اشاره داشته است.البته چون این روایات ضعیف می باشند،فقط برای ایراد سخن و اثبات وجود چنین ترکیباتی آن هم در کتابی که یک فقیه بزرگ شیعه می نویسد ذکر گردید.
حجر الفلاسفه(حجر مکرم)
 

 

متن زیر قسمتی از مقاله ای است درباب شیمی و کیمیا در تاریخ به ویژه تاریخ اسلام که در توسط سلیم الزمان صدیقی،مدیر شورای علمی و فرهنگی پاکستان تدوین گردیده است و از کتاب تاریخ فلسفه در اسلام جلد سوم صفحه ی 443 نقل می کنم.مقاله طولانی است و بنده تنها قسمتی از آن را عرضه می کنم،البته همین قسمت هم دارای نکاتی بدیل و رموز فرآوانی است. ضعف ها و ادراکات مادی نیز در ایم مقاله وجود دارد اما اصل کلام بلند است.عزیزان اگر در جایی ابهامی بود عرض کنند.خواستم که برخی قسمت ها را تحلیل کنم اما در حال حاضر لازم نمی بینم مگر اینکه دشوار نماید و خواسته شود.
 
 
فرآورده ای که نشان دهنده ی غایت قصوای دستاوردهای کیمیایی بود»حجر مکرم» نام داشت،کیمیاگران خود را فیلسوف یا حکیم می خواندند(در برابر طبیب).حجر کیمیاگران را بدرستی حجر الفلاسفه خواندند؛منشاء این اصطلاح از آنجاست.در بررسی تاریخ لی(The chemical Arts of Old china,1948,p.16) در باب صناعات شیمیایی چین چنین می خوانیم که اصطلاح کیمیایی چین تان Chin-tan ،که نخست در کتاب پائوپوتزو(Pa0-p’u tzu)به کار رفته(تالیف در حدود 317-322 م)،سرانجام دلالت بر دارو یا اکسیری کرده که کیمیاگران برای تمدید عمر و تبدیل فلزات تهیه می کردند.این اصطلاح «حجر الفلاسفه» را به یاد ما می آورد ، زیرا حجر الفلاسفه را دارای همان اثر چین تان می دانستند….
 
[تصویر: 050609-ChinesePharmacy.jpg]
 
فهم زبان کیمیاگران باستان بسیار دشوار است(این اعتراف ابن خلدون درباره ی زبان جابر را به یاد می آورد).چنین فرض کرده اند که چین تان شاید ترکیبی از جیوه و گوگرد و سرب و غیره بوده که بر مبنای نظریه ی جابر تهیه شده است،زیرا جابر هم چنین می انگاشت که هر فلزی از جیوه و گوگرد است.از گفته ی لی ظاهرا چنین بر می آید که این نظریه که فلزات مرکب از جیوه و گوگرد است، در چین وجود داشته منتهی به شکلی مبهم .نخست نظریه ساده تر،یعنی نظریه جابر را در نظر بگیریم،که همه فلزات از جمله زر مرکب از جیوه و گوگرد ند.دیویس(The chineses beginnings of Alchemy,Vol 2,pp 154-57) می گوید» به نظر کیمیاگران چینی یانگ مثبت(روحی که دارای انرژی مثبت است در زبان چینیان)سرب بوده و نه گوگرد و یین منفی(روح که دارای انرژی منفی است در زبان چینیان) جیوه بود.»جابر در حدود 184 /800 وفات یافت.کیمیاگران چینی ،چانگ پوتوان،که در سال373-475/983-1082 می زیست هنوز به نظریه باستانی چینی اعتقاد داشت که «همکاران ما باید بتوانند سرب حقیقی و جیوه را بازشناسند.»بنابرین ،روشن است که جابر نظریه ای را که چینیان با آن آشنا بودند اقتباس ولی آن را اصلاح کرده است، یعنی جیوه را همچون یکی از دو عنصر نگه داشته و به جای آن عنصر دومی به نام گوگرد را گذاشته است.»
نکته ی شگفت انگیز نظریه گوگرد/جیوه درباره ی اصل و مبداء فلزات این است که آزمایشگران سپسین که فلزات را گداخته و تکلیس کرده و حتی لااقل ترکیبات آرسنیک و جیوه را تصعید کرده اند، در اصالت آن نظریه شک ننموده اند.تاکنون کسی توضیحی برای این مطلب نیافته است که چرا کیمیاگران معتقد بوده اند که آهن و حتی زر مرکب از گوگرد و جیوه است.انسان قدیم خون را یگانه اصل هستی خش می دانست و دیگر اینکه می پنداشت که ماده ی سرخ خون عامل حقیقی آن اصل است.بدینسان سرخی را عاملی فعال و موثر می دانست،چندان که گمان می گرد هر ماده ی سرخی می تواند خون تولید کند. از همه ی مواد سرخ،شنگرف از لحاظ رنگ به خون نزدیکتر بود.وقتی از طریق تجزیه و ترکیب به یقین دانستند که شنگرف از جیوه و گوگرد است،این دو عنصر را عناصر سازنده ی همه ی فلزات پنداشتند.معتقدان به آنیمیسم می انگاشتند که حتی فلزلت هم چیز زنده ای هستند،دارای روح و تنی(جسمی).وقتی که انرژی منفی منجمد می شود ماده می گردد و جسم فلز عبارت از همین ماده است.
 
[تصویر: medical12-zr.jpg]
 
مظهر روح عنصر یا انرژی مثبت است که قابل تصعید است و می تواند در جسم مادی نفوذ کند.سرب فرار نیست اما گوگرد چرا؛از این رو نظریه سرب/جیوه عیبی بنیادی داشت و تغییر آن را به گوگرد/جیوه موجه می ساخت.دیگر اینکه سرب و اجیوه ترکیب سرخی پدید نمی آورند،ولی گوگرد و جیوه چرا.اما اگر نظریه جابر تغییر یا اصطلاحی در یک نظریه پیشین بود،پس چرا در شکل اولیه آن سرب و جیوه همچون عناصر سازنده پذیرفته شدند؟؟؟ محصول پایانی مطلوب سرخی بود و نظریه پردازی هم ناظر به این نتیجه.اگر سرب را گرما دهیم، در هوا اکسید شده به شکل سرب سرخ یا سرنج در می آید.همچنان ، اکسید جیوه هم به صورت گردی سرخ،نارنجی و زرد،متشکل از بلورهای بسیار ریز به دست می آید.بدین سان نظریه چینی درست پرداخته شده بود،ولی چیزی کم داشت و آن عنصری روح آسا و فرار مانند گوگرد بود، که البته سرب این خاصیت را نداشت.
کیمیا به عنوان یک سیستم فلسفی مبتنی بر ثنویت بود،یعنی بر این فرض که هر چیزی عبارت است از روشنایی(به زبان چینی یانگ)و تاریکی(یین).وقتی که طبع یا مزاجی برای فلزات مقرر کردند،گوگرد و جیوه را به ترتیب عنصر مثبت(یانگ) و عنصر منفی(یین) انگاشتندومبنای عینی این نظریه چنانکه توضیح دادیم،ملهم از شناخت اجزای تشکیل دهنده ی شنگرف و خون بود.چون نیروهای کیهانی،یانگ و یین،در حال تعادل کامل باشند،مفهوم آن این است که یین همچون انرژی خلاق منفی وجود دارد و نه همچون ماده ی منجمد، در حالی که یانگ بالطبیعه همیشه روح سا می ماند؛نتیجه اتحاد آن ها مانند اتحاد دو جسم است که ماهیتا یکی باشند ولی دارای بارهای الکتریکی متضاد،مانند الکتریسیته ی منفی و مثبت.منتجه این اتحاد و پایداری ابدی است.
به گمان کیمیاگران ،گوگرد ناب و جیوه ی ناب به گونه ای انرژی وجود دارند و در نتیجه اتحاد آن دو،به نحوه آرمانی(ایده آلی) انجام گیرد یا اگر آن دو در حالت تعادل کامل واقع شوند ،چیزی است همیشه باقی ،یعنی زر.به موجب یکی دیگر از عقاید آنیمیستها،»همانند همانند می گرداند»؛ از این رو زر که فلزی است زوال پذیر اگر به عنوان دارو خورده شود مصرف کننده ی آن را جاوید می گرداند.زری که میلیون ها سال در کان ها بماند این خاصیت بخشندگی را از دست می دهد،یعنی عنصر منفی آن جیوه کمتر روحی و بیشتر مادی می شود؛لذا زر را برای استعمال دارویی باید تازه تازه تهیه کرد و باز هم چه بهتر که زر در مرحله ی پیش از زر شدن باشد.به عبارت دیگر در مرحله ی زایش که هنوز اکسیر زر است یعنی ماده ی مخمر مانند که هر فلزی را مبدل به زر خواهد کرد.این همان حجر فلاسفه است که ماده ی را مبدل به انرژی می سازد و به عنصری مادی یا منفی انرژی می بخشد تا به سطح مثبت یا روحی برسد…….
 
 
 
دستوری در باب اکسیری از جیوه و گوگرد:
در ادامه دستوری که جابر در کتاب خود الریاض الکبیر برای ساخت آب جیوه که آن را بسیار عظیم و شگفت می داند عرض می کنم .به خاطر وجود ترکیب گوگرد وجیوه در آن برای درک موضوع به گمانم مفید باشد:
[تصویر: 20564140631384270879.png]

منبع: فروم بیداری اندیشه

پ . ن : مطلب بدون دست بردن در محتوا درج شد.