جستجو گران آب حیات در قاره آمریکا

یک داستان قدیمی‌ وجود دارد در مورد یک جویندهٔ اسپانیایی، خوان پنک ده‌ لئون که اولین شهردار پورتو ریکو بود و به دنبال منبع جوانی میگشت و در سال ۱۵۱۳ وارد فلوریدا شد. اما داستان با خود خوان شروع نشد، همچنین چیز جدیدی برای دنیای امروزی نبود. داستان آب شفا دهنده برمیگردد به دوران اسکندر. افسانه اینطور میگوید که اسکندر مقدونی همراه خدمتکارش از سزمین تاریکیها عبور کرد و در کوههای تبت به آب حیات دست پیدا کرد .

اسکندر شک کرد و کوزه ای که پیش کش شده بود را خدمتکارش با شمشیر شکافت
آن چشمه در کوههای تبت واقع شده است.

http://www.kilork.com/wp-content/uploads/2011/04/fountain-of-youth.jpg

Fountain of Youth Entry Gate

تعداد بسیار زیادی منابع غیر مستقیم هم در مورد افسانه وجود داره. جوانی همیشگی‌ یک هدیه هست در داستانها و افسانه‌ها، همچنین داستانهایی در مورد سنگ فیلسوفها، اکسیر عمومی و اکسیر زندگی‌ در اسیا و نقاط دیگر دنیا بسیار مشهور بوده‌اند. اشارت دیگری به این ماجرا‌ میتواند داستان شفا دادن یک مرد توسط عیسی مسیح باشد که در انجیل یوحنّا به آن اشاره شده. داستان آب شفا دهنده مربوط می‌شود به سرزمینی به نامه بیمننی یا بنینی، سرزمین ثروت و کامیابی. آب در جزیره ای به نامه بینکا واقع شده بود.

http://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/1/11/Gondolin.jpg

هرچند که بعضی‌ از ترجمه ها پیشنهاد میکنند که آن آب در مجاورت باهاما واقع شده بود. مردم بومی به یک منطقه اشاره میکنند که در خلیج هندوراس واقع شده است. جزیرهای بیمینی در باهاما در زمان سفر پنک، به عنوان لا ویجا لقب داشتند

طبقه افسانه‌ها، اپنیییها از اروکس در هیسپنیلا، کوبا و پرتریکو در این مورد شنیده بودند. سقون، یک رئیس اروک که اهل کوبا بود، نمیتونست طمع اغوا کردن این آب رو از سرش بیرون کند. وی گروهی از مکتشفین رو گرد هم آورد و با کشتی به سمت شمال حرکت کرد و هیچ وقت بر نگشت. داستانهایی در این مورد میگویند  که وی و همراهانش آب زندگی‌ بخش رو پیدا کردند و زندگی‌ با عیشی رو در بیمینی شروع کردند. بیمینی و آب شفا بخشش در کریبین، ورد زبانها شده بود.

پتر مرتیر که متولد ایتالیا بود، در یک نامه به اسقف در ساله ۱۵۱۳ از این موضوع صحبت کرده بود، هرچند که خود وی این صحبتها رو باور نمیکرد و از اینکه مردم این صحبتها رو باور میکردند، کمی‌ می‌ترسید.

داستان ادامه پیدا کرد زمانی‌ که خوان پنک پس از تصرف جزیره‌ پورتوریکو از مردم در مورد آب زندگی‌ بخش  چیز‌هایی‌ شنید. به خاطره نا رضایتی از چیز‌هایی‌ که به دست آورد بود، تصمیم گرفت که با کشتی برای پیدا کردن آب زندگی‌ بخش حرکت کند. در این مسیر، فلوریدا رو پیدا کرد. با اینکه وی یکی‌ از اولین اروپاییانی بود که پا بر روی خاک آمریکا میگذاشت، اما هیچ وقت موفق به پیدا کردن عصارهٔ جوانی نشد. با اینکه خوان پنک در مورد آب زندگی‌ بخش شنیده بود و آن را باور داشت، اسمش تا زمان مرگش در افسانهٔ آب زندگی‌ بخش ثبت نشد. ژنرال گنزلو فرناندز در ساله ۱۵۳۵ نوشت که خوان پنک به دنبال آب بیمینی بود تا بتواند ناتوانی جنسی خود رو درمان کند. بعضی‌ از محققین بر این باورند که نوشته‌های فرناندز به خاطره بعضی‌ها سیاسی نوشته شده تا بتوانند در دادگاه‌ها به وی کمک کنند. داستانی مشابه در ساله ۱۵۵۱ توسط فرانسیسکو لوپز نوشته شد. در یاد داشت هرنندو اسکلنتِ در ساله ۱۵۷۵، نویسنده در مورد وجود آب زندگی‌ بخش در فلوریدا صحبت می‌کند و یاد آور می‌شود که لئون به دنبال آن آب میگشته. نوشته‌های وی بر روی آنتونیو ده‌ هرا تردسیلس در دنیای جدید تاثیر گذاشت.فون تانده  ۱۷ سال را به عنوان یک سرخپوست اسیر سپری کرده بود بعد از اینکه کشتی آنها در فلوریدا غرق شد. در یاد داشت‌های خود در مورد آبهای یک رودخانه گم شده صحبت می‌کند و آن رودخانه رو به نام جردن می‌شناسد. اما فون تان ده‌ کاملا در نوشته هاش یاد آور می‌شود که در مورد اینکه لئون در زمان ورود به فلوریدا به دنبال آب زندگی‌ بخش میگشته، شک دارد. به اضافه اینکه پنک در زمان تحقیقاتش، در نوشته‌هایش از کلمهٔ سرچشمه چیزی ننوشته. در حقیقت این هرررا بود که ارتباط قطعی رو در نسخهٔ دستی فون تانده به وجود میاورد و در کتاب تاریخچه “هیستریا ژنرال ده‌ لوث کستللنس ان لاس ایسلس تیررا فیرم دلم مار اکینو” آن رو یاد آور می‌شه. هرررا یاد آور می‌شود که مردم محلّی به صورت منظم به چشم میرفتند. یک مرد پیر میتوانسته کاملا جوان بشود، به طوری که ‌ بتواند ورزش کند و دوباره زن بگیرد و بچه دار بشود. هرررا اضافه می‌کند اسپنیردس به طور نا موفق تمام رود خانه ها، دریا چه‌ها و برکه‌ها رو در فلوریدا به دنبال آب افسانه گشته بودند. آخرین تحقیقات پنک در وینیسیتی پورت جدید شارلوت، در فلوریدا اتفاق افتاد. در فاصلهٔ خیلی‌ کمی‌ از مکان آخرین نبرد وی، یک چشمهٔ آب معدنی گرم وجود دارد. این آب معدنی برای هزاران سال مورد استفاده قرار گرفته بود، به خاطره همین این آخرین نبرد، تلاشی بود برای به دست آوردن آن آب و برای اطمینان یافتن از اینکه آیا آن آب، همان آب زندگی‌ بخش هست یا نه.

منبع:  http://theunexplainedmysteries.com/fountain-of-youth.html

هر گونه بهره برداری از این مطلب با ذکر منبع با آدرس http://ufolove.wordpress.com مجاز می باشد.

پ . ن : با تشکر فراوان از دوست خوبم مسعود عزیز برای ترجمه و ارسال این مطلب .

مصاحبه با کردو موتوا: ربایندگان بیگانه و نژاد خزندگان

دانلود پی دی اف

مصاحبه با کردو موتوا شمن بزرگ اهل زولو در افریقا

http://www.vismaya-maitreya.pl/ReptilianCredo.jpg

ربایندگان بیگانه و نژاد خزندگان

http://animal.discovery.com/tv/lost-tapes/meet-the-creatures/creature-images/reptilian-625x450.jpg

توسط ریک مارتین  ۹۹/۳۰/۹

همیشه گفته شده که بزرگان بومی هر قبیله ای کلید دستیابی به دانش هستند و این جمله هرگز تا زمانی که من موفق شدم تا با کردو موتوا سانوسی (شامن) اهل زولو، که به هشتاد سالگی خودش نزدیک می شود، مصاحبه کنم بر من ثابت نشده بود. از طریق تلاش و زحمات دیوید آیک (David Icke) موفق شدم تا با دکتر یوهان جوبرت (Johan Joubert) ، کسی که قرار گفت و گو را با کردو موتوا هماهنگ کرد تماس برقرار کنم .در نتیجه مصاحبه از طریق تلفن انجام پذیرفت ان هم با ان سوی دنیا در افریقای جنوبی. ما اینجا در روزنامه اسپکتروم از صمیم قلب از دیوید آیک و دکتر جوبرت به خاطر تلاش و زحمات بی شائبه آنها برای با خبر کردن دنیا از حقایق از زبان این مرد تشکر می کنیم.

لینک دانلود مستقیم:

http://ul.to/vjozo2pt

اجسام نورانی این بار در آسمان هرمزگان

به گزارش مشرق به نقل از قاصد، هر از چند گاهی، یک شی نورانی در منطقه ای از کشورمان رویت می شود که برای اهالی آن مناطق موضوعی جالب به شمار می رود به گونه ای که تا مدتها در بین مردم شایعات و روایات مختلفی از ان شنیده می شود.

مردم حاجی آباد هرمزگان آخرین افرادی هستند که توانسته اند چنین چیزی را ببینند و درباره آن داستان تعریف کنند. این شی نورانی حوالی ساعت 22 جمعه شب در آسمان این منطقه مشاهده شده است .

به گفته برخی از ساکنان این شهر که در 140 کیلومتری شمال بندرعباس واقع است، این شی پرنور در غرب آسمان این شهرستان به سمت استان فارس در فاصله پایین تر از ستارگان در حرکت بوده و اندازه این شی نورانی به یک توپ فوتبال نزدیک بود.

با توجه به کوچکی این شی نورانی، امکان عکسبرداری از آن برای مردمی که آنرا دیده اند ممکن نبود اما بسیاری، تلاش کردند با دعوت دیگران به دیدن این وسیله عجیب، آنها را هم در تعجب خود شریک کنند.

این شی که به صورت آرام آرام در غرب آسمان این منطقه در حرکت بود به مدت یک ساعت مشاهده و سپس در بین نور ستارگان محو شده است.

خاطرات یک بزرگسال که در کودکی ربوده می شده است و پیامدهای آن.

خاطرات یک بزرگسال که در کودکی ربوده می شده است و پیامدهای آن.

منبع: http://aliensandchildren.org/adult_memories.htm

دقیقاً به یاد نمی آورم که در آن موقع یک نوزاد بودم یا کودک، ولی ترسیدن را یاد گرفته بودم بخصوص در شبهایی که بیگانگان به سراغم می آمدند. من هرگز از لولو نمی ترسیدم و اصلاً اینجور چیزها فکر مرا مشغول هم نمی کرد ولی شبها به پدر و مادرم التماس می کردم تا اجازه دهند پیش آنها بخوابم و چراغ شب خواب اتاق روشن بماند.

بزرگتر که شدم والدینم با تصور اینکه من از مشکلات روحی و روانی رنج می کشم مرا به پزشک بردند وبرای معالجه در یک خانه ای که کودکان زیادی با مشکل من در آن بودند بستری کردند ولی تشنج های شبانه من هیچگاه متوقف نمی شد. من با یک مشکل جدی مواجه بودم.

وقتی خردسال بودم پدر و مادرم مرا چندین بار بر روی دسته روی در در خارج از خانه پیدا کرده بودند از این موضوع غیر قابل توضیح بشدت متعجب شده بودند. بازدید های وحشتناک بیگانگان خاکستری از آن زمان تا کنون بصورت متوالی با فواصل زمانی مختلف همچنان ادامه دارد. وقتی برای بازدید دسته جمعی به فرودگاه محلی می رفتیم از هواپیماهای پارک شده در آنجا وحشت داشتم. احساس می کردم ناگهان چند نفر از آن هواپیما به بیرون می آینند و من را به داخل می کشانند.

در شانزده سالگی الکل (مشروب – مترجم) رو کشف کردم و سرانجام توانستم شبها بدون آن مشکلات خوابم ببرد. بعد ها ثابت شد که با این روش بالاخره در برخورد با مشکلاتم موفق شدم. بیگانگان قبل از اینکه بزرگ شوم بلوغ را به من تحمیل کرده بودند. برای یک انسان معاشرت با زن ها زمانی آغاز می شود که به بلوغ جنسی رسیده باشد. این کار برای من از سن 12 سالگی شروع شد. چیزی که در من نفرت و ترس را ایجاد کرد که برای سالها بر زندگی من حاکم شده بود. من هرگز با آن نتوانستم کنار بیایم و نمی توانستم حقیقت را به کسی بگویم بنابراین منزوی و تنها شده بودم. این وحشت حتی در بزرگسالی، شبهایی که در خانه تنها هستم به سراغم می آید. بعد ها که با دکتر جاکوبز (دکتر دیوید جاکوبز (David M. Jacobs) یوفولوژیست و استاد تاریخ دانشگاه تمپل آمریکا ست. او یکی از شناخته شده ترین افراد در زمینه یوفولوژی است و بیش از 30 سال است که درباره پدیده  انسان ربایی های بیگانگان تحقیق می کند. روش تحقیق وی بیشتر مصاجبه با ربوده شدگان در حالت هیپنوتیزم است. او در بسیاری ار برنامه های تلویزیونی درباره کودکان هیبرید انسان-بیگانه صحبت کرده است. همچنین نتیجه تحقیقات خود درباب انسان ربایی بیگانگان را در کتاب های خود منتشر کرده است. از کتاب های او می توان به  ”زندگی مرموز” و “تهدید” اشاره کرد – مترجم ) ملاقات کردم بعد از چند جلسه مصاحبه به آرامش  رسیدم. من هنوز در تلاشم تا ربوده شدنم جلوگیری کنم ولی توفیق چندانی بدست نیاوردم. خاکستری ها به من گفتند که بعضی اوقات آنها سراغم می آیند و من مال آنها هستم برای آنها کار می کنم.

 

آنها چگونگی پرواز با سفینه فضایی شان را به من یاد دادند و به من گفتند که وقتی در آینده برای ماندن بر روی زمین می آیند از این مهارت استفاده خواهم کرد. من از اینکه انتخاب شده آنها هستم فوق العاده ناراحتم و این باعث درد و رنج بیشتر من در زنگی ام شده است. مایکل منکین (Michael Menkin) نقش بزرگی در رسیدنم به آرامش ایفا کرده است. او در تمام این سالیان پر از وحشت از من حمایت کرده. او همیشه دوست و همراه من بوده است.

من به موفون (MUFON) پیوستم و در راه کمک به دیگر افراد که مثل من هستند به یک محقق بدل شدم. من در حال حاضر درآمدم را صرف هزینه های کار درباره یوفوها، بیگانگان و مشاوره دادن به مردم می کنم. این در واقع راه پر فراز و نشیبی است. من در این راه دچار نوعی اختلال سیستم ایمنی شدم که در بسیاری از ربوده شدگان دیگر هم بوجود می آید. من از همینجا از همه کسانی که از نظر مالی و معنوی مرا حمایت کردند تشکر می کنم. از مایکل به خاطر کمک هایش و از دکتر جاکوبز که ساعت ها با من صحبت کرد و نشان داد که چگونه از ربوده شدن توسط خاکستری ها ممانعت بعمل آورم.


چندین  فیلم ها و برنامه های تلویزیونی مثل روز استقلال (Independence Day) و پرونده های مجهول (X-Files) وجود دارند که برای ترساندن من بسیار واقعگرایانه هستند. معمولاً این فیلمها پایان خوشی دارند ولی انتهای داستان من خوش نخواهد بود. آنها بزودی سراغم می آیند و مرا با خود می برند و هرگز بازگشتی در کار نیست چون من به آنها تعلق دارم. این ها را آن بیگانگان مستقیماً نگفتند بلکه دانه های حقیقت است که من آنها را بر یک ریسمان به یکدیگر وصل کرده ام. بیماری من هزینه بسیاری داشت و بی کاری هم روی آن یک زندگی شاد را به من حرام کرده است. زندگی من درست مانند زندگی فردی است که بطور مکرر ربوده می شود. انسان ربایی سلامتی، وضع مالی و بخش بزرگی از زندگی انسان را تباه می کند. من از این پس از نام مستعار استفاده خواهم کرد چراکه دیگر تحمل شرمساری و آبروریزی به خاطر این کمک های مردمی را ندارم.

 

 

هر گونه بهره برداری از این مطلب با ذکر منبع با آدرس www.ufolove.wordpress.com  مجاز می باشد.

پ . ن : با تشکر فراوان از بابک  عزیز برای ترجمه و ارسال این مطلب .

صفحه فیسبوک دنیای اسرارآمیز

http://www.facebook.com/BLOG.UFOLOVE

حضور فرا زمینی ها در زمین در زمان ماقبل تاریخ

بر اساس تئوری تکامل داروین موجودات میمون شکل در حدود ۲۵ میلیون سال پیش پا به عرصه ی وجود گذاشته اند و حدود ۲۰ میلیون سال بعد از آن این موجودات قادر به حرکت روی دو پای خود  به شکل امروزی شدند و در طول ۵ میلیون باقی سال این فرایند تکامل ادامه یافت تا اینکه ۱۰۰ هزار سال پیش انسان مدرن پا به عرصه ی وجود گذاشت . باستان شناسان قدمت اشیای کشف شده را بر اساس محل قرار گیری  آن شی در لایه های  خاک تخمین می زنند ومعمولا اشیایی که در عمق کم خاک و نزدیک به سطح  کشف می گردد مربوط به این دوره ی ۱۰۰ هزار ساله می باشد و اشیای ابتدایی تر که در لایه خاک با عمق بیشتر کشف می شود که تا چند میلیون سال نیز می تواند قدمت داشته باشد.

در این بین شواهدی نیز از دل خاک بیرون میآید که خلاف آنچه که در بالا گفته شد را ثابت می کند .

۱-    اشیای مربوط به انسان مدرن با قدمت ۵۵ میلیون سال

در سال ۱۸۸۰ میلادی در یک معدن طلا در کالیفرنیا در کوه تی بل (Table ) در عمق ۹۰ متری زمین معدن چیان به اشیای سنگی برخوردند که طبق آنچه باستان شناسان به آن معتقدند مربوط به انسان مدرن میباشد ولی این اشیا با توجه به برآوردهای انجام شده حدود ۵۵ میلیون سال قدمت دارند .

۲-    فسیل انگشت انسان با قدمت ۱۳۵ میلیون سال

این انگشت در کاوش های باستان شناسی مربوط به شناسایی فسیل های دایناسورها در یک لایه آهکی در امریکا کشف شد .

تحقیقات بیشتر اثبات کرد که این فسیل مربوط به انگشت انسان می باشد. برخی نیز معتقدند که فسیل متعلق به بیگانگان می باشد .

 

 

۳-    رد کفش انسان با قدمت ۲۰۰ تا ۶۰۰ میلیون سال در یوتا امریکا (قبل از به وجود آمدن حیوانات )

قبل هر چیز باید متذکر شوم که در ۶۰۰ میلیون سال پیش موجودات زنده حالت بسیار ابتدایی داشته و ۵۰ میلیون سال بعد از آن اشکال پیچیده تر حیات شکل گرفته اند.

ویلیام جی میستر که یک جمع کننده ی آمارتور  فسیل محسوب میشد در سال ۱۹۶۸ یکی از عجیب ترین کشفیات دوره باستانشناسی را انجام داد.در منطقه ی چشمه های آنتولوپ که در ۴۳ مایلی شمالغربی دلتای یوتا قرار دارد میستر یک تخته سنگ بزرگ را یافت که روی آن رد پای انسان وجود داشت.اینطور به نظر می رسید که این رد شبیه رد صندل می باشد. این رد ۲۶ سانت طول دارد و در قسمت پنجه ۹ سانت و در قسمت پاشنه در حدود ۷٫۵ سانت می باشد.

او همچنین فسیل یک موجود زنده را در رد پا شناسایی نمود که این موجود از ابتدایی ترین اشکال حیات در کره زمین می باشد که در دوره ای بین ۲۶۰ تا ۶۰۰ میلیون سال پیش می زیسته است.

۴-    اشیای گوی شکل فلزی با قدمت ۲٫۸ میلیارد سال !

در طی دهه های گذشته معدنچیان افریقای جنوبی صدها شی کروی فلزی را از دل خاک بیرون آورده ند که حداقل تعدادی از آنها دارای ۳خط موازی در وسط خود ( مانند خط استوا در زمین ) می باشند . قدمت این گوی ها با توجه به لایه خاک وسنگهایی که درون آن قرار گرفته بودند ۲٫۸ میلیارد سال تخمین زده شده است.

این گوی ها دو دسته هستند :

دسته ی اول از یک فلز با رنگ متمایل به آبی با بلورهای سفید تشکیل شده است ودسته ی دوم گوی های تو خالی هستند که مرکز آنها با یک ماده ی اسفنج مانند پر شده .

آقای جان هاند در حالی که در یک رستوران نشته بود .با یکی از گوی ها شروع به بازی کرد او متوجه شد که وقتی آن را روی میز می چرخاند ( مانند فرفره ) در هنگام چرخش گوی دارای تعادل عجیبی است .

او یکی از گوی ها را برای بررسی به موسسه ی تحقیقات فضایی در کالیفرنیا فرستاد بابررسی های  انجام شده این موسسه اعلام کرد که تکنولوژی اندازه گیری دقت تعادل این گوی وجود ندارد وهمچنین تکنولوژی ساخت همچین شیی با این اندازه از تعادل نیز موجود نیست و تنها جایی که می توان همچین چیزی را ساخت مکانیست که درآن جاذبه صفر می باشد .

منبع:

 

هر گونه بهره برداری از این مطلب با ذکر منبع با آدرس www.ufolove.wordpress.com مجاز می باشد.

پ . ن : با تشکر فراوان از دوست خوبم پدرام عزیز برای ترجمه و ارسال این مطلب .