چه کسی از اهرام محافظت میکند

چه کسی از اهرام محافظت میکند

 http://s1.picofile.com/file/6960308848/the_great_pyramid_of_giza_egypt.jpg

در مورد وسایل درون اهرام تا به حال هیچ کس لیست دقیقی از آن نتوانسته ارائه دهد و به عبارتی بهتر کشفیات اهرام تا الان قطره ای از موجودی داخل آن بوده . تاریخ شناس عرب به نام محمد المقریضی در کتاب خود به نام هیتات می نویسد .. کسی که هرم می ساخت در قسمت غربی آن که دارای سنگهای گرانیتی غربی بودند حدود سی مخزن و اتاق برای خزاین در نظرگرفته و این اتاقها به وسیله هزاران هزار وسیله مختلف از الماسها گرفته تا مجسمه های محکم و طلسم های عجیب محافظت می شود . سازنده هرم جانب شرقی را نیز بنا کرد و بر روی دیواره های آن نقش آسمان و سیارات را کشید و در کنار این اشکال اسرار نجوم را به همراه معانی آنها نوشت و در این نوشتار ستارگان و سیارات را مشخص کرد . سازندگان هرم کاهنان مرده را درون سنگهای گرانیتی بزرگ می گذاشتند و در کنار هریک آثار هنری شان را قرار می دادند . سازندگان هرم هیچ جایی را بدون استفاده نگذاشتند و در جاهای دیگر هم هدایای خدایان را  به عنوان ذخایر بزرگ برای آیندگان به یادگار گذاشتند که انبوهی آنها قابل شمارش نبود . المقریضی در کتابش در مورد محافظت از خزاین چنین می نویسد : سازنده هرم برای اینکه گنجها از دست دزدان در امان بماند در آستانه هر در مجسمه هایی گذاشته است که با هر حرکت کوچکی ضربات سنگینی به سر داخل شونده وارد می کند و همانجا می کشدش . این مجسمه ها معمولا گرز یا زوبین دستشان است . در جایی دیگر ماری وجود دارد که وارد شونده را بلافاصله با زهر خود از پا در می آورد . در جایی دیگر مجسمه هایی بر روی صندلی نشسته اند که با وارد شدن کسی سریعا انعکاس نور قوی برقرار می کنند و وارد شونده تا به خود بجنبد با گرز به سرش می کوبد . در هرم سوم هم با وارد شدن به اتاقها یک دفعه زیر پایش خالی می شود و به گودالی بی انتها می افتد . در برخی دیگر از نقاط هم به محظ باز شدن در اشعه ای خاص به بیرون می تابد که باعث کشته شدن شخص می شود . در مورد روشنایی اهرام هم بگویم دکتر لوییس آلوارز برنده جایزه نوبل فیزیک در سال 1988 در مورد اهرام دست به تحقیقاتی زد و در این تحقیقات نتیجه گرفت که هر ذزه از نور خورشید یا انعکاس آن زمین را تحت تاثیر فرار می دهد ولی این تاثیرا با برخورد به زمین و خاک اثر خود را از دست می دهد . با محاسبات او در هر متر مربع در ثانیه ده هزار پروتن برخورد می کند ولی بخش بسیار کوچکی از آن به عنوان انرژی وارد زمین می شود . آلوارز دستگاه ضبط مغناطیسی را درون هرم گذاشت و آن را به کامپیوتر وصل کرد و با کمال تعجب ثابت شد که این انرژی در آنجا هرز نمی رود و استفاده می شود !!!!!!!!! با این تدبیر به این نتیجه می رسیم که مصریان در هزاران سال پیش محاسباتی را که الان کامپیوتر های ما انجام می دهند انجام  می دادند!!

بعد از این تاریخ اتاقها و دهلیزهای جدیدی در اهرام کشف شد . هرچند که تا الان می گویند خئوپس سازنده اهرام بوده ولی هیچ سند ومدرکی در این رابطه وجود ندارد ولی نظریه ای هم می گوید اهرام قبل از طوفان نوح ساخته شده است . در کتیبه ای که در اهرام پیدا و ترجمه شد چنین نوشته است :» من پادشاه شما سائورید زمانی این اهرام را ساختم که مصلحت شما را در آن دیدم . این بنا را هیچ کس نمی تواند از بین ببرد هرچند که تخریب سریعتر از ساخت است ولی من این را ساختم که این قانون را لغو کنم . من این اهرام را با چیزهایی ساختم که هیچ وقت تخریب نمی شود » با محاسباتی که بر روی این کتیبه شد عمر آن را قبل از طوفان بر آورده کردند .

 

هنوح کیست ؟

 

هنوح یکی از پیامبران است که اسم او در زبان عبری به معنای سنگ صبور است . موسی او را از ده جد اعلای خود می داند و به اظهار موسی هنوح حدود 969 سال و قبل از طوفان نوح عمر کرده است او اولین کسی بود که مطالب زمان خود را بر روی لوحه های سنگی حک کرد . نوشته های هنوح در نزد یهودیها کاملا مقدس است ولی مسیحیان بر روی آن اختلاف دارند ولی دو کلیسای معروف اسلاو و اتیوپی آن را تایید کرده اند . هنوح در 5 قسمت اول کتابش از محکمه ای خبر می دهد و در بخشهای 17 تا 36 از دنیاهای دیگر آسمان از آسمان برایشان نقل شده است سخن گفته است و نهایتا در بخش 72 تا 82 از خورشید ، ستارگان ها و سیارات قابل زیست اطلاع می دهد . در بخشهای 37 تا 71 از وحی پیامبران و پیامهایی که کرات و …. سخن می گوید . به غیر از این بخشها هنوح خبر طوفان سهمگینی را به فرزندش به نام  متوشلاح می دهد و در آخر هم از سفرش به آسمان با وسیله ای آتشین صحبت می کند . متن زیر از کتاب هنوح گرفته شده است : من پیامبر شما هنوح برگزیده خدایان هستم و برای عروج به آسمان به همراه فرد برگزیده خدایان که عزیز ترین فرشته نزد اوست به سفر آسمانی می روم ( توجه داشته باشید که شبیه این داستان را مسلمانان در مورد محمد هم می گویند ) هنوح اولین دیدارش را با فرشتگان یا همان فرستاده های فضایی این چنین تعریف می کند : تنها در خانه نشسته بودم ناگهان دو شخص تنومند در مقابلم ظاهر شدند که تا آن روز مانندشان را ندیده بودم . صورتهایشان مثل خورشید می درخشید و لباسی عجیب به تن داشتند . آنها با من به گفتگو پرداختند و گفتند جسور باش امروز با ما به آسمان سفر خواهی کرد و این امر خداوند است . اینک به اعضای خانواده ات بگو که دیگر باز نخواهی گشت . به این ترتیب هنوح به آسمان می رود و در آنجا با فرشتگان آشنا می شود . بعد از رفتن او به آسمان سریعا خواندن و نوشتن یاد می گیرد و موظف می شود که فرامین الهی را برای مردم بنویسد و از جانب خدا دستور داده می شود که : هنوح بخوان به نام پروردگارت و بنویس برای مردم تا هدایت شوند . (شباهت عجیبی بین او و داستان محمد وجود دارد ) به این ترتیب هنوح 360 کتاب را که میراث خدا بر انسانهاست می نویسد و به وسیله فرشتگان به زمین باز می گردد تا آنها را در اختیار متوشلاح فرزندش قرار دهد . » از کتاب های هنوح هنوز تعدادی در دنیا وجود دارد و در موزه ها نگهداری می شود «

منبع :   http://yahoo2.blogfa.com

دور گه ی غیر عادی یا کودک ستاره ای در چین پیدا شده است.

دور گه ی غیر عادی یا کودک ستاره ای در چین پیدا شده است

پسری که با چشمهای درخشان در تاریکی مطلق قادر به دیدن است، پزشکان را حیرت زده کرده است.

http://www.thetruthbehindthescenes.org/wp-content/uploads/2012/02/Starchild.jpg

از زمانی که پدر نانگ یوهویی او را به بیمارستان داهوآ (جنوب چین)  برده، پزشکان در حال مطالعه روی بینایی و چشمان آبی روشن اوهستند.

پدر این کودک می گوید:» به من گفتند که این مسئله او از بین می رود، چشمهایش دیگر برق نخواهد زد و رنگشان مانند اکثر چینی ها مشکی خواهد شد، اما هرگز این طور نشد.»

آزمایشات پزشکی نشان دادند که یوهویی می تواند بدون هیچ نوری متنی را به طور کامل بخواند و همه چیز را همانطور که مردم در روز می بینند، ببیند.

ممکن است نانگ یوهویی دورگه یا فرزند ستاره ای باشد؟  نسلی تازه و در حال رشد از کودکان غیر عادی و مستعد در حال ظهور در سیاره ماست، آیا نسل بشر در حال تکامل است یا موجودات فضایی با DNA ما ترکیب شده اند.

سوال این است که آیا نانگ یوهویی دارای توانایی های خارق العاده است یا آمیخته ای از انسان و موجود فضایی است که در جریان یک آدم ربایی توسط موجودات فضایی، DNA اش با DNA فضایی ها ترکیب شده؟

و یا شادید فضایی ها مادرش را دزدیده اند و با اسپرم خود او را باردار کرده اند…… یک بارداری کوتاه مدت و بعد تولد کودکی دورگه؟

http://www.youtube.com/watch?feature=player_embedded&v=Xfs0R-7cS_s

دلیا

دلیا زنی اهل پورتوریکو است که مانند بسیاری از زنان دیگر توسط UFO (شیء پرنده ناشناخته) ربوده شد. دلیا ازدواج کرده و دو فرزند دارد، یکی 16 ساله و دیگری 5 ساله.

http://www.thetruthbehindthescenes.org/wp-content/uploads/2012/02/delia.jpg

او توضیح می دهد چگونه ربوده شده و توسط یکی از فضایی ها باردار شده و کودکی نیم انسان و نیم فضایی به دنیا آورده است.

«یکی از روزهای ماه اکتبر من و یکی از دوستانم به مرکز یوگا رفتیم. در این مرکز بسیاری از فعالیتهای یوگا انجام می شود و مردم می آیند که مدیتیشن بکنند. ساعت 7:30 عصر بود که من و دوستم تصمیم گرفتیم تمرین را تمام کنیم و بخوابیم.

بعد ناگهان کسی دستش را روی صورت من گذاشت. چون اتاق تاریک بود نتوانستم ببینم چه کسی است. معلق در هوا در حال پرواز به سمت جایی ناشناخته بودم. در این حال می توانستم خانه ها و درخت ها را زیر پایم ببینم.

آن موقع به قدری ترسیده بودم که نمی توانستم حرکت کنم، حرف بزنم یا جیغ بکشم.

این جابه جایی از ساعت 7:30 عصر تا 5 صبح طول کشید. وقتی بیدار شدم در اتاقم بودم. فورا بالا آوردم، تمام بدنم دچار دردی وحشتناک بود.

بعد از مدتی کمی بهتر شدم و رفتم با سوآمی مدیر مرکز یوگا صحبت کنم. به او گفتم چه احساس بدی دارم و چه اتفاقی برایم افتاد. او گفت به اتاقم برگردم و تا ساعت 12 ظهر بخوابم، وقتی بیدار شوم حال بهتری خواهم داشت. همینطور هم شد.

بعد از آن حس عجیبی داشتم که قابل توصیف نیست. در ناحیه واژینال احساس خاصی داشتم… همینطور در ذهنم…روش فکر کردنم. قبلا به چیزهای ساده ی اطرافم توجه چندانی نداشتم، اما حالا ناگهان می دیدم که آسمان تا چه حد زیباست، نسبت به مردم عشق شدیدی پیدا کرده بودم. به بیان دیگر زندگی ام به کلی تغییر کرد.

زمان گذشت و اکنون نزدیک دسامبر بود، سه ماه بعد از آن تجربه ی غیر عادی. در این مدت پریودم هر 50 روز یک بار بود نه به طور طبیعی هر 27 روز. معده ام هم کمی بزرگ شده بود. زمان گذشت و من برخورد دیگری با یک UFO داشتم.

ناگهان دیدم در اتاقی فلزی با 12 مرد کوتاه (نه انسان) که همگی لباس خاکستری دارند، هستم. در این اتاق روی تختی فلزی خوابیده بودم و به وضوح به یاد دارم که کودکی به دنیا آوردم. زایمانم طبیعی بود. برای دو فرزند دیگرم سزارین کرده بودم. بعد ناگهان به خواب رفتم. وقتی بیدار شدم یکی از فضایی ها را دیدم که بچه ای را در آغوش گرفته بود.

وقتی بچه را دیدم چیزی در درونم می گفت اوکودک من است، اما به یاد دارم که ترس هم داشتم. یادم می آید به یکی از فضایی ها گفتم بچه به نظرم عجیب می آید ( چرا که نیم انسان و نیم فضایی بود).

همچنین به یاد دارم که به خودم می گفتم حتی اگر این بچه عجیب باشد مجبورم او را بپذیرم و دوست بدارم چرا که بچه ی من است، طرز نگاه و حالت صورتش این را به من نشان می داد. لحظه ای بعد، فضایی بچه را پیش من آورد تا بغلش کنم.

با این که می دانستم بچه متعلق به من است، نمی توانستم او را داشته باشم. به همین دلیل درد و غصه ام از بین نمی رفت. به من گفتند بچه نمی تواند با من زندگی کند چرا که او نمی تواند غذای انسان ها را بخورد. وقتی او را در آغوش گرفتم نمی خواستم بگذارم برود. محکم گرفته بودمش. فضایی ها او را از من گرفتند و من را تا ورودی بشقاب پرنده همراهی کردند.

بعد از این دو تجربه، دو بار دیگر این اتفاق برایم افتاد. دو بار دیگر وقتی بود که من را پیش بچه بردند تا با او باشم. در حالیکه بچه را در آغوش داشتم من را از طریق هوا منتقل کردند.

وقتی منتقل شدم، فهمیدم بر روی من آزمایش می کنند. یادم می آید می ترسیدم بچه از آغوشم بیفتد. حدس می زنم این کار را کردند تا ببینند غریزه ی مادری بشر چگونه است.

در حال حاضر دو فرزندم هم تجربه ی UFO را داشته اند. آن ها نوع خاصی از قابلیت ها فلزی را در خود توسعه داده اند و تحت مطالعه ی آن ها هستند. نگرانم که یکی از همین روزها بچه هایم را هم بربایند. «

شواهد علمی نشان می دهند زن پورتوریکوییی دور گه انسان و موجود فضایی است.

تا به حال در مورد اومنک اونک یا میلاگرس گارسیا چیزی شنیده اید؟ این زن ها ویژگی مشترکی دارند. هیچ کدام از آن ها انسان واقعی نیستند، آن ها دو رگه اند.

میلاگرس گارسیا

میلاگرس گارسیا دو رگه ای خاص از انسان و موجود فضایی است. DNA خون این زن پورتوریکویی آنالیزهای غیر معمول و جالبی داشته است که پزشکان را به بررسی و مطالعه ی او علاقمند کرده است.

http://www.thetruthbehindthescenes.org/wp-content/uploads/2012/02/Garcia.jpg

خانم گارسیا ادعا می کند نتیجه ی مواجهه ای بیگانه است. پزشکش بهUFO و پدیده ی بیگانه علاقمند نیست. او می خواهد بداند چرا DNA  این زن از موارد نادر است؟

مورد شبیه به این در نیو پاریس اوهایو تحت بررسی است. زنی که مهارت های استثنایی دارد و تنها دو ساعت در شبانه روز می خوابد.

اومنک اونک

اومنک اونک می گوید او یک فضایی مونث است که در سال 1955 به زمین آمده است و 246 سال زمینی پیش به دنیا آمده است. او ادامه می دهد که در سیاره ی ونوس در شهری به نام تیوتونیا (نامی که یادآور اولین تماس های زمین و ونوس و سفر یک دانشمند آلمانی به ونوس است)  بزرگ شده است. در هواپیمایی ستاره ای شکل زندگی می کرده (بدون بدنی جسمانی) تا این که رهبرانش به او دستور می دهند با پیغام صلح و برادری به زمین بیاید.

http://www.thetruthbehindthescenes.org/wp-content/uploads/2012/02/Omnec.jpg

بعد از آمدن به زمین او جایگزین دختر هفت ساله ای می شود که به تازگی در تصادفی کشته شده بود. او در چاتانوگا، تنسی، نزد مادر بزرگ شیلا (دختری که کشته شد) بزرگ شد. او زندگی ظاهرا معمولی داشت، هرگز از ونوس حرفی نزد و برای کارمای گذشته اش تقلا می کرد. به عنوان شخصی بزرگ سال ماموریت دومش آغاز شد، آگاهی دادن به انسان ها  در مورد رابطه اشان با روح.

اومنک می گوید او تربیت شده بود که به عنوان انسان در صومعه ای باستانی در تبت زندگی کند. او ذات فضایی اش را در سال 1990 آشکار کرد، زمانی که کتاب پر فروش اش (َAgoracosmopolitan)  را نوشت و منتشر کرد.

ممکن است این افراد واقعا فرزند ستاره ای باشند ( نتایج شوک آور DNA نشان می دهد که جمجمه ی آن ها عجیب است) یا قربانی پروژه های سری حکومت ها.

http://www.thetruthbehindthescenes.org/wp-content/uploads/2012/02/Starchild1.jpg

گفته می شود حکومت آمریکا با بیگانه های خاکستری رابطه دارد و در مورد تبادل تکنولوژی با آن ها به توافق رسیده است. این قرارداد به آن ها اجازه می دهد ربایش و آزمایشاتشان را روی انسان و حیوان ادامه دهند.

منبع : http://www.thetruthbehindthescenes.org

هر گونه بهره برداری از این مطلب با ذکر منبع با آدرس www.ufolove.wordpress.com  مجاز می باشد.

پ . ن : با تشکر فراوان از زهرای  عزیز برای ترجمه و ارسال این مطلب .

صفحه فیسبوک دنیای اسرارآمیز

http://www.facebook.com/BLOG.UFOLOVE

جستجو گران آب حیات در قاره آمریکا

یک داستان قدیمی‌ وجود دارد در مورد یک جویندهٔ اسپانیایی، خوان پنک ده‌ لئون که اولین شهردار پورتو ریکو بود و به دنبال منبع جوانی میگشت و در سال ۱۵۱۳ وارد فلوریدا شد. اما داستان با خود خوان شروع نشد، همچنین چیز جدیدی برای دنیای امروزی نبود. داستان آب شفا دهنده برمیگردد به دوران اسکندر. افسانه اینطور میگوید که اسکندر مقدونی همراه خدمتکارش از سزمین تاریکیها عبور کرد و در کوههای تبت به آب حیات دست پیدا کرد .

اسکندر شک کرد و کوزه ای که پیش کش شده بود را خدمتکارش با شمشیر شکافت
آن چشمه در کوههای تبت واقع شده است.

http://www.kilork.com/wp-content/uploads/2011/04/fountain-of-youth.jpg

Fountain of Youth Entry Gate

تعداد بسیار زیادی منابع غیر مستقیم هم در مورد افسانه وجود داره. جوانی همیشگی‌ یک هدیه هست در داستانها و افسانه‌ها، همچنین داستانهایی در مورد سنگ فیلسوفها، اکسیر عمومی و اکسیر زندگی‌ در اسیا و نقاط دیگر دنیا بسیار مشهور بوده‌اند. اشارت دیگری به این ماجرا‌ میتواند داستان شفا دادن یک مرد توسط عیسی مسیح باشد که در انجیل یوحنّا به آن اشاره شده. داستان آب شفا دهنده مربوط می‌شود به سرزمینی به نامه بیمننی یا بنینی، سرزمین ثروت و کامیابی. آب در جزیره ای به نامه بینکا واقع شده بود.

http://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/1/11/Gondolin.jpg

هرچند که بعضی‌ از ترجمه ها پیشنهاد میکنند که آن آب در مجاورت باهاما واقع شده بود. مردم بومی به یک منطقه اشاره میکنند که در خلیج هندوراس واقع شده است. جزیرهای بیمینی در باهاما در زمان سفر پنک، به عنوان لا ویجا لقب داشتند

طبقه افسانه‌ها، اپنیییها از اروکس در هیسپنیلا، کوبا و پرتریکو در این مورد شنیده بودند. سقون، یک رئیس اروک که اهل کوبا بود، نمیتونست طمع اغوا کردن این آب رو از سرش بیرون کند. وی گروهی از مکتشفین رو گرد هم آورد و با کشتی به سمت شمال حرکت کرد و هیچ وقت بر نگشت. داستانهایی در این مورد میگویند  که وی و همراهانش آب زندگی‌ بخش رو پیدا کردند و زندگی‌ با عیشی رو در بیمینی شروع کردند. بیمینی و آب شفا بخشش در کریبین، ورد زبانها شده بود.

پتر مرتیر که متولد ایتالیا بود، در یک نامه به اسقف در ساله ۱۵۱۳ از این موضوع صحبت کرده بود، هرچند که خود وی این صحبتها رو باور نمیکرد و از اینکه مردم این صحبتها رو باور میکردند، کمی‌ می‌ترسید.

داستان ادامه پیدا کرد زمانی‌ که خوان پنک پس از تصرف جزیره‌ پورتوریکو از مردم در مورد آب زندگی‌ بخش  چیز‌هایی‌ شنید. به خاطره نا رضایتی از چیز‌هایی‌ که به دست آورد بود، تصمیم گرفت که با کشتی برای پیدا کردن آب زندگی‌ بخش حرکت کند. در این مسیر، فلوریدا رو پیدا کرد. با اینکه وی یکی‌ از اولین اروپاییانی بود که پا بر روی خاک آمریکا میگذاشت، اما هیچ وقت موفق به پیدا کردن عصارهٔ جوانی نشد. با اینکه خوان پنک در مورد آب زندگی‌ بخش شنیده بود و آن را باور داشت، اسمش تا زمان مرگش در افسانهٔ آب زندگی‌ بخش ثبت نشد. ژنرال گنزلو فرناندز در ساله ۱۵۳۵ نوشت که خوان پنک به دنبال آب بیمینی بود تا بتواند ناتوانی جنسی خود رو درمان کند. بعضی‌ از محققین بر این باورند که نوشته‌های فرناندز به خاطره بعضی‌ها سیاسی نوشته شده تا بتوانند در دادگاه‌ها به وی کمک کنند. داستانی مشابه در ساله ۱۵۵۱ توسط فرانسیسکو لوپز نوشته شد. در یاد داشت هرنندو اسکلنتِ در ساله ۱۵۷۵، نویسنده در مورد وجود آب زندگی‌ بخش در فلوریدا صحبت می‌کند و یاد آور می‌شود که لئون به دنبال آن آب میگشته. نوشته‌های وی بر روی آنتونیو ده‌ هرا تردسیلس در دنیای جدید تاثیر گذاشت.فون تانده  ۱۷ سال را به عنوان یک سرخپوست اسیر سپری کرده بود بعد از اینکه کشتی آنها در فلوریدا غرق شد. در یاد داشت‌های خود در مورد آبهای یک رودخانه گم شده صحبت می‌کند و آن رودخانه رو به نام جردن می‌شناسد. اما فون تان ده‌ کاملا در نوشته هاش یاد آور می‌شود که در مورد اینکه لئون در زمان ورود به فلوریدا به دنبال آب زندگی‌ بخش میگشته، شک دارد. به اضافه اینکه پنک در زمان تحقیقاتش، در نوشته‌هایش از کلمهٔ سرچشمه چیزی ننوشته. در حقیقت این هرررا بود که ارتباط قطعی رو در نسخهٔ دستی فون تانده به وجود میاورد و در کتاب تاریخچه “هیستریا ژنرال ده‌ لوث کستللنس ان لاس ایسلس تیررا فیرم دلم مار اکینو” آن رو یاد آور می‌شه. هرررا یاد آور می‌شود که مردم محلّی به صورت منظم به چشم میرفتند. یک مرد پیر میتوانسته کاملا جوان بشود، به طوری که ‌ بتواند ورزش کند و دوباره زن بگیرد و بچه دار بشود. هرررا اضافه می‌کند اسپنیردس به طور نا موفق تمام رود خانه ها، دریا چه‌ها و برکه‌ها رو در فلوریدا به دنبال آب افسانه گشته بودند. آخرین تحقیقات پنک در وینیسیتی پورت جدید شارلوت، در فلوریدا اتفاق افتاد. در فاصلهٔ خیلی‌ کمی‌ از مکان آخرین نبرد وی، یک چشمهٔ آب معدنی گرم وجود دارد. این آب معدنی برای هزاران سال مورد استفاده قرار گرفته بود، به خاطره همین این آخرین نبرد، تلاشی بود برای به دست آوردن آن آب و برای اطمینان یافتن از اینکه آیا آن آب، همان آب زندگی‌ بخش هست یا نه.

منبع:  http://theunexplainedmysteries.com/fountain-of-youth.html

هر گونه بهره برداری از این مطلب با ذکر منبع با آدرس http://ufolove.wordpress.com مجاز می باشد.

پ . ن : با تشکر فراوان از دوست خوبم مسعود عزیز برای ترجمه و ارسال این مطلب .

مصاحبه با کردو موتوا: ربایندگان بیگانه و نژاد خزندگان

دانلود پی دی اف

مصاحبه با کردو موتوا شمن بزرگ اهل زولو در افریقا

http://www.vismaya-maitreya.pl/ReptilianCredo.jpg

ربایندگان بیگانه و نژاد خزندگان

http://animal.discovery.com/tv/lost-tapes/meet-the-creatures/creature-images/reptilian-625x450.jpg

توسط ریک مارتین  ۹۹/۳۰/۹

همیشه گفته شده که بزرگان بومی هر قبیله ای کلید دستیابی به دانش هستند و این جمله هرگز تا زمانی که من موفق شدم تا با کردو موتوا سانوسی (شامن) اهل زولو، که به هشتاد سالگی خودش نزدیک می شود، مصاحبه کنم بر من ثابت نشده بود. از طریق تلاش و زحمات دیوید آیک (David Icke) موفق شدم تا با دکتر یوهان جوبرت (Johan Joubert) ، کسی که قرار گفت و گو را با کردو موتوا هماهنگ کرد تماس برقرار کنم .در نتیجه مصاحبه از طریق تلفن انجام پذیرفت ان هم با ان سوی دنیا در افریقای جنوبی. ما اینجا در روزنامه اسپکتروم از صمیم قلب از دیوید آیک و دکتر جوبرت به خاطر تلاش و زحمات بی شائبه آنها برای با خبر کردن دنیا از حقایق از زبان این مرد تشکر می کنیم.

لینک دانلود مستقیم:

http://ul.to/vjozo2pt

اجسام نورانی این بار در آسمان هرمزگان

به گزارش مشرق به نقل از قاصد، هر از چند گاهی، یک شی نورانی در منطقه ای از کشورمان رویت می شود که برای اهالی آن مناطق موضوعی جالب به شمار می رود به گونه ای که تا مدتها در بین مردم شایعات و روایات مختلفی از ان شنیده می شود.

مردم حاجی آباد هرمزگان آخرین افرادی هستند که توانسته اند چنین چیزی را ببینند و درباره آن داستان تعریف کنند. این شی نورانی حوالی ساعت 22 جمعه شب در آسمان این منطقه مشاهده شده است .

به گفته برخی از ساکنان این شهر که در 140 کیلومتری شمال بندرعباس واقع است، این شی پرنور در غرب آسمان این شهرستان به سمت استان فارس در فاصله پایین تر از ستارگان در حرکت بوده و اندازه این شی نورانی به یک توپ فوتبال نزدیک بود.

با توجه به کوچکی این شی نورانی، امکان عکسبرداری از آن برای مردمی که آنرا دیده اند ممکن نبود اما بسیاری، تلاش کردند با دعوت دیگران به دیدن این وسیله عجیب، آنها را هم در تعجب خود شریک کنند.

این شی که به صورت آرام آرام در غرب آسمان این منطقه در حرکت بود به مدت یک ساعت مشاهده و سپس در بین نور ستارگان محو شده است.