تقدیم به جویندگان حقیقت( سایه)
نقشه ستارگان مصری و (تطابق آن با ) الگوی کدهای انسانی
ابوالهل خاستگاه بشریت را فاش می سازد:
وین هرشل (Wayen Herschel) ، نویسنده ای در زمینه نجوم و باستان کتاب و عقایدش را در سال 2002 میلادی منتشر ساخت ، او رموز ممنوعه و مخفی ابوالهل اسرارآمیز مصر را پیدا کرده است .
رازی که در طول سالها به سبب آشکار سازی تقدس و برابری همه نژاد بشر ، مخفی نگاهداشته شده بود . رازی که به سختی در کشورهایی که به چپاول و استثمار گنجها و مردمان ملل غریب مشغول بودند ، پذیرفته می شود .
تئوریهای موجود تا این تاریخ بیان می کنند که تاریخچه ابوالهل نشانگر ستارگان صورت فلکی شیر است . اگر چه آنها به طور قاطع و مطمئن نمی توانند توضیح دهند که چرا معماران باستانی این صورت فلکی را برای معابدشان انتخاب کرده اند .
وین هرشل ، کاشف تمدنهای باستانی در هفده سال گذشته ، تئوری کاملاً جدیدی را ارائه و پیشنهاد نموده است . در کتابش ،» اسناد (تاریخچه) مخفی » به برشمردن و ترکیب (حقایقی ) میپردازد تا ثابت کند ابوالهل کلیدی برای فاش نمودن رموز مخفی در یک نقشه بزرگ و یکپارچه ستارگان 50 هرم است.
R.Bauval نویسنده در سال 1995 پیشنهاد می کند که سه هرم صحرای گیزه (جیزه )
بیان کنندة (موقعیت ) سه ستارة کمربند شکارچی می باشند ، اگرچه در راستای اثبات نظریه اش نه تنها راهی برای الحاق کل اهرام نیافت ، حال انکه ابوالهل به تنهایی در پذیرش آکادمیک این تئوری مشکل داشت .
در سال 2003 وین تشریح و برداشت کیهانی اش از ابوالهل را منتشر ساخت که بعداً او را در تفسیر راز اهرام در روشی کاملاً جدید یاری نمود. او کشف کرد که زاویه ای که ابوالهل در اثر تلاقی با سه هرم صحرای جیزه به وجود می آورد درحقیقت همان زاویه ای است که درخشان ترین ستارة صور فلکی شیر (اسد) با ردیف ستارگان مجموع در کمربند شکارچی به وجود آورده است .
همانطور که در تصویر مشاهده می کنید .
حال اینجا مسائلی حیاتی در دلایل نظریه مطرح می گردد . به نظر می رسد جهت نگاه ابوالهل هر شب بر روی طلوع ستاره ای (متفاوت) ثابت می گردد (نه تنها طلوع خورشید). سپس در یک لحظه منحصر به فرد در آسمان شب ، ابوالهل به تصویر آینة خود کاملاً در سمت راست در وضعیت صور فلکی شیر ، نگاه می کند . اینجاست که ابوالهل دقیقاً فریاد بر می آورد که :
همه هرمها در مصر سفلی بیانگر حلقه ای از کهکشانهای مجاور زمین بوده و راز نقشة ستارگان نیز اینجا زیر پاهای صور فلکی است .
اما درآنجا بیش از یک راز درباره ابوالهل وجود دارد که به ما می گوید هر یک از اهرام موقعیت کهکشانهای متفاوت را ایجاد می کند . حال آنکه آن خود کلیدی برای افشای راز اهرام است . این نشانگر جایی است که محقق شروع به گشادن اسرار نقشة ستارگان می کند. محقق مصرانه پیگیر ستارگان و جهت قرارگیری آنها در کمربند شکارچی است و به همان نقطه عطف کیهانی در آنچه به نظر می رسد ستاره نهایی است ، میرسد .
به عقیده هرشل همه اهرام در مصر سفلی بیانگر ستارگانی است که هر یک الهام بخش از قدیمی ترین خدایان شناخته شده اند . راز هرمس تری مجیستوس خدای بازرگانی و سخنوری که ادعا می کند« مصر تصویری از بهشت است و همه کیهان در اینجا سکنی گزیده اند ».
هرشل متعاقباً آزمایشی را به انجام رساند تا اثبات کند همه اهرام در مصر سفلی نمانیدة ستارگان هستند. او یک صفحه شفاف ترنسپارنت را از موقعیت ستارگان بر روی بر روی نقشة اهرام قرار داد؛ نتیجه نفس گیر بود. همه ستارگان درخشان در صور فلکی شناخته شده در یک دایرة 360 درجه کامل در طول راه شیری بودند که در اطراف زمین قرار داشتند. همه ستارگان درخشان ، بر اهرام روی زمین منطبق بودند . نقشة ستارگان با درخشان ترین ستاره در آسمان شب آغاز می شد . سیروس … که برای شروع با این ستاره می توان گفت منطقی است … و یک ستاره که با دیگر 49 ستاره در نقشه ستارگان متفاوت است . این ستاره منحصر به فرد دقیقاً در مرکز اهرام قرار دارد .. آیا این ستارة «x » نقطه ای(مساله ای) به خصوص را نشان می دهد ؟ دوباره منطق انسانی نظریه پردازی خواهد نمود .
در این تصویر ؛ نقشه ستارگان 50 هرم هرشل در میان دایرة 360 درجه و درخشان ترین ستارگان در طول راه شیری . ابوالهل طلوع ستارة « را » در شرق را می نگرد .
اگرچه بعضی ستارگان مهم در اهرام ظاهراً غایب اند؛ به طور مثال در جیزه هرشل چهار پتانسیل موقعیت ستارگان را یافت؛ چنانچه هنوز اهرام ویران شده در نقشة آنتیک قدیمی که شامل نقشه ناقص قبلی کمربند شکارچی در جیزه است، لحاظ نگردیده اند.
برای داستان کامل در تفسیر جدید کمربند شکارچی و مقایسه آن با تفسیر روبرت باوال اینجا کلیک کنید ….
یافته ای به یافتة دیگر منتهی می شود. نه تنها تصویر آینه وار (ابوالهل و صورت فلکی شیر) همبستگی جدیدی بود بلکه اهرام حقیقتاً به دو لایه با مقیاس جداگانه بر دو طرف ناحیه أبوسیر تقسیم گردیدند. گرچه معمای دیگری تولید کردند . به نظر می رسد ستون هرمی شکل معبد خورشید دقیقاً در مرکز اهرام قرار داده شده بود . این چه معنایی می تواند داشته باشد ؟
ستون هرمی غول پیکری که با بیشترین احتمال فقط در یک یادبود طلایی محصور شده بود . شاید برای برجسته سازی این که از دیگران اهمیت بیشتری داشته است . در نهایت مفهوم نقشه ستارگان روشن شد .
آیا ما x را به عنوان نقطه ای تلویحی داریم که نشانگر نقطه ای(مساله ای) به خصوص است ؟
آیا این مسأله توجیح کننده خواستة افراد باستانی در طراحی نقشة ستارگان با استفاده از ساختارهای غول پیکر در مکانهای اولیه شان است ؟ یک مسأله قطعی است به نظر می رسد ستارگان بالاترین اهمیت را دارا هستند ، همانگونه در بهشت که سه ستاره کمربند شکارچی در آن قرار می گیرد .
مصریان باستان احترام ویژه ای برای خورشید قائل بوده اند . امّا این خورشید ، خورشید ما نیست ! فضا نوردان می توانند تائید کنند که ستون هرمی شکل معبد خورشید تنها بنای مقدس در کل اهرام در رقابت با ستاره ای شبه خورشید است (رجوع شود به HD28327’G’spectrum ) و نسبتاً در فاصله نزدیکی است . این همبستگی تنها در دقیقترین موقعیت ، 17250 سال پیش رخ داده و شاید نوعی سند سازی از طلوع بشریت باشد . دیگر اهرام با ستارگان درخشانی که همانند خورشید ما نیستند در تطابق اند .
هرشل پیشنهاد می کند که معبد خورشید بعدها از ستاره ای شبه ـ خورشید نامگذاری گردیده و ابداً با خورشید در ارتباط نیست .
هر دو نیمه نقشه ستارگان (دو تصویر بزرگ ) ، اینجا به خوبی در نمای نزدیک در منطقه» سکورا«با دید عمودی تصویر ، نشان داده شده اند . دو لایه با مقیاس جداگانه بر هر طرف معبد خورشید «X » وجود دارد که نشان دهنده نقطة بخصوص قرار گرفته در مرکز دقیق اهرام است . این همانند آن است که باستانیان همچنان که همه این نقاشی های دیواری را انجام داده اند به ما
می گویند به مرکز نقاشی ها نگاه کنید ، ببینید که چه چیز بیشرین اهمیت را دارا است .
آنها آن را با صفحة منطقه البروج در دندرا ،… درمقبرة» سن موت «انجام داده و آنها را در توضیحات و مدایح مهم شامل اسرار ستارگان خدایانشان انجام داده اند . او عقیده دارد که تمامی تئوری جدید، ما که هستیم و از کجا آمده ایم را توضیح داده و روشن میسازد .
برای داغتر کردن بحث ، هرشل عقیده دارد که شواهدی از تکرار اشکال زمینی الگوی کدهای انسانی با دیگر اهرام باستانی در توضیح و توصیف نقشة سنگی ستارگان یافته شده در سراسر دنیا را یافته است .
الگویی که تنها منحصر به اشکال انسانی بوده و تنها راه شناسایی نسخة اصل و قدیمی کد های انسانی ، توسط مهندس رومی و Marcus Vitrovius نویسنده به صورت سند درآمده که 25 سال از تولد مسیح می زیسته اند.
لئورناردو داوینچی نیز در پیوستن به (نظریه) ویترویوس Vitrovius مشهور است ، اگرچه عده کمی متوجه شدند که او آن را از شکل باستانی نسخ خطی بازسازی نموده است . داوینچی بازوها را همانطور که در این تصویر می بینید بالا نبرده است ، امّا آنها را تغییر موقعیت داده و به جایی که دایره محاطی بر مربع محیطی تلاقی میبابد، آورده است .
او ممکن است این نسخه اش را برای تجسم انتخاب کرده باشد تا از سرنوشت مشابه محقق آلمانی Agripa (که در همان زمان می زیست) اجتناب کند تا با تکرار کار ویترویوس همانطور که در بالا می بینید مواجهه نشود . آگریپا به طرز وحشتناکی مرد ، او در اجاق سوخت .
بدون اینکه خیلی از موضوع فاصله بگیریم ، ملاحظه چند سناریوی «چه می شد اگر » بد نیست .
یک شخص می توانست به طور طبیعی انتظار داشته باشد که اگر نقشه ستارگان حقیقی است ، پس چرا در داستان مسیح از آن نام برده شده است ؟
چرا در اشکال بیان انسانی توسط داوینچی یا آگریپا که به این نقشه ستارگان ارتباط داشتند ، مخفی نشده بود؟ چرا مسیح هیچ اشاره ای به آن ننموده است ؟ در حقیقت این یک سوال بسیار حساس بوده و هم اکنون برای مناظره با نویسنده در وبلاگ باز شده است . منابع متعددی وجود دارند که از ترجمه های ابتدایی انجیل که شامل مراجعی برای ستارگان مرتبط با تولد مسیح و دیگر ستارگان همانند کمربند شکارچی و خوشه پروین برداشت شده اند . در ضمن مباحث بسیاری بیش از این وجود دارد؛ برای ستارگان مفهوم Sang- real به معنی تبار مقدس تغییر یافته است چه می شد اگر جام مقدس وجود داشته باشد و شامل ثبت اسنادی از ما که هستیم و از کجا آمدیم باشد ؟ برای مباحثه اجاره بدهید تصور کنیم که اینطور است؛ چه می شد اگر راز نهایی به یهودا توسط مسیح داده می شد . (همانطور که به نظر می رسد در نسخه خطی یهودا پیشنهاد شده است ) بر روی یک صفحه فلزی زیبا که به طور منحصر به فردی ثبت شده (وین هرشل احساس قوی دارد که در هنر رنسانس این صفحه فلزی به طور سمبلیک پشت سر مسیح نشان داده شده ـ همان صفحه ای که به عقاید بسیاری بشقاب پرنده است . مترجم) اگر شخصی به مکاشفات آخر انجیل یوحنا مراجعه کند می تواند حتی نتیجه گیرد که این احتمال هم وجود دارد که یهودا با این جام دست ساز بشر با عنوان جام مقدس توسط امپراطوری روم اجیر شده بود که به مالکیت آن جام شهرت یافته بود ، یک وسیله دست ساز بشر که بر روی آن جزئیات تبار بشریت حک شده بود . برای اطلاعات بیشتر روی لینک Grail در صفحه اول گردونه کلیک کنید .
سناریوی این تئوری به حقیقت اثبات می شود پس محقق مجبور می شود بپرسد که آیا امپراطوری روم او را کشت تا وجود این ساخته شگفت انگیز بشر را و به خصوص محتویات آن را پوشش دهد ؟
شاید ما در حال رسیدن به یک عصر رنسانس جدید هستیم که در آن نوع بشر شروع به پرسش سوالاتی در مورد منشأ خود خواهد کرد ؟!
احتمالاً حالا به نظر می رسد ویترویوس اولین شخصی نبوده که اشکال انسانی را در این راه منحصر به فرد ترسیم کرد .
هرشل در کتابش ، اسناد (تاریخچه) مخفی در عمق بیشتری از جزئیات به تأثیرات رو به افزایش این داستان می پردازد . او قاطعانه ادعا می کند که اشکال کدهای انسانی است که به طور دقیق همانقدر به نقشه طرح صحرای گیزه انطباق دارد که در استون هنج و در آخر اما نه کم اهمیت با طرح بحث انگیز کلیه مکانهای باستانی. در لایه آنچه به عنوان اهرام در این منطقه درک می شود محققین آن راCydonia می نامند .
در سالهای اخیر به نظر می رسد این شکل از کد انسانی همچنین در نقاشی های داوینچی و هم عصرش نیکلاس پوسین به صورت کد در آمده است .
ممکن است مجموعه وسیعی از چنین شواهد و ادله و هم زمانی ها و تقارنات کاملاً ساخته و پرداخته ذهن به نظر برسند ،امّا در پرتو اهمیت این ادعا نویسنده تحقیقات اساسی را آزادانه در دسترس عموم قرار داده تا ببینید تحقیق نسخ انسانی ، نقاشی های رنسانس و تصاویر نقشه ستارگان هم اکنون در وبلاگ thehiddenreords.com در دسترس اند.
به طور خلاصه نویسنده متعقد است که با حک اشکال انسانی در نقشه ستارگان اهرام باستانی در این روش نو و منحصر به فرد (کدی که بعداً خودش را در نقاشی های عصر رنسانس آشکار
می سازد )، تبار باستانی بشریت در صحبت کردن حیله گر و مکار ظاهر می شوند .
تصادفاً نسخة خطی انجیل یوحنا اخیراً کشف شده که ادعای دیگر از متلاشی شدن زمین را مطرح
می کند ، اهمیتی که به نظر می رسد اغلب ناظرین را اغوا کرده است . مسیح به یهود اشاره می کند که به آسمان شب نظر کند و به او می گوید :
« به دنبال ستارگان بالا برو … این نیز ستارة توست »
نقشة ستارگان حقیقتاً صریح است . مطمئناً شخصی با مأموریتی به یگانگی آنچه مسیح برای گذر بشریت خواسته بود: این تکه غیر معمول دانش، حتی اگر او در آن زمان آماده نبود او احتمالاً
می خواست آن در آینده آشکار گردد در زمانی که برای مناظره ای چنین تحریک آمیز از نسخة پیدایش بشریت، امن تر باشد .
در این زمان ، نقشة ستارگان و تئوری کدهای انسانی ممکن است اسرار ، حلقه گمشده را به خوبی به چالش بکشند جراکه هنوز علم آکادمیک در حال تکامل با آن دست به گریبان است ، شاید انسان از جایی دیگر در کهکشان ما، بعد از ورود به زمین جایگزین نئاندرتالها شده و تکامل یافته است نویسنده این الگوی جدول را از انگلیس ، آنکور ، کامبوج ، تیکال درگواتمالا و روی دشتهای مشهور به داشتن اهرام مخروبه مورد آزمایش قرار داده است . نتایج ، بر روی اینترنت و به جزئیات در کتابش به بحث گذاشته شده است .
بنابراین در انتهای روز ، چه چیز این همه مواد و منابع جدید را به بشریت پیشنهاد می کند .
یک پیام روشن در سخت ترین موارد نقشه ستارگان رمز گشایی شد . آنها برای نشان دادن اشکال کدها و الگوهای انسانی ، ظاهر شده اند . یک داستان مصور می تواند در ارتباط به الگوی ستارگان تفسیر شود.هرشل معتقد است معنی آن در یکپارچه سازی بشریت برترین (معنی) است، همانطور که پیام نقشه ستارگان حقیقت است . زمانیکه ما قدم به عقب گذاشته و منابع تعالیم عظیم را که را از بالا و ماوراء آمده اند مرور کنیم ، حقیقت پدیدار می شود . این پیام به روشنی سخن از مکان خلقت جهان نموده که به بشریت در سرزمینهای بسیار و به گفتار متفاوت گفته شده .
منابع اصلی متون مقدس می بایست برای دریافت حقیقت در اولویت قرار گیرند ، اینجا ، جایی است که ما شانس متحد نمودن بشریت را در یک حقیقت و درک خالق مهربان جهان کسی که به ما زندگی را هدیه نموده است ، یافته ایم . سردرگمی ما دربارة آنچه به آن معتقدیم به سرعت خود را سازد به صورت یک مذهب زشت جنگی که در حال حاضر نقش می بازد آشکار می سازد. تصادفاً برای اولین بار موشکهایی در حال فرود در منطقة تاریخی نزدیک مرز شمال اسرائیل
می باشند که ما آنجا را به اسم درة مگیدو می شناسیم !؟ اینجا ، جایی است که خدایان نوشته اند جنگ آخر ما در آن صورت می گیرد .
اگر این تنها یک اشاره از حقیقت در مجموعه نقشه ستارگان باستانی هرشل و تئوری او در کدهای انسانی است ، می بایست این دلایل برای دانشمندان کافی باشد تا آن را بیازمایند . و اگر در این بین سوالی حیاتی است که هنوز بی جواب باقی مانده است می بایست این سوال باشد : چه کسی این پیامهای کهکشانی و به چه منظوری آنها را ارسال نموده است ؟
چرا روی زمین اسراری به چنین بزرگی با چنین ساختار عظیم و اشاراتی به سمت آسمان است؟
چرا آنها فقط زمانی میتوانند به طور کامل کشف رمز شوند شوند که از ماهواره مشاهده شوند؟ حقیقت در استون ههج،تیکال،در مقابل نقشه ستارگان مریخ در انتظار است.دیگر اکتشافات ستارگان میتوانند بعداً آورده شوند.
پ . ن : با تشکر فراوان از سایه عزیز بابت ترجمه و ارسال این مطلب . یک مطلب هم راجع به داوینچی در همین زمینه هست که این دوست عزیزمان زحمت ترجمه را به عهده گرفتند که بعدا در وبلاگ میگذارم.
دوست دیگرمان نیما وزیری عزیز هم خلاصه ای از این مطلب را برایمان فرستاده که از ایشان هم تشکر میکنم و مطلب را در اینجا میگذارم. درسته 2 بار ترجمه شده ولی هر 2 دارای ترجمه ای دلنشین است. امیدوارم بقیه عزیزانی هم که به زبان تسلط دارند مطالب این سایت را ترجمه کنند تا بقیه فارسی زبانان عزیز هم استفاده کنند.
نقشه ستارگان مصر و رازهای طرح انسان
وین هرشل نویسنده ای در ضمینه ستاره شناسی باستانی است. اودر کتابش که در سال 2002 چاپ شد، مدعی کشف راز ممنوعه ابولهول شده است. این رازی است که نشان دهنده برابری و قداست تمام نژادهای انسانی است. رازی که با پنهان داشتن آن بعضی کشورها قرن ها به چپاول و به بردگی کشیدن مردم دیگر پرداخته اند.
تا به حال نظریه هایی درباره اینکه مقطع جانبی ابوالهول نشان دهنده صورت فلکی اسد است داده شده است. اما این نظریات توضیحی قانع کننده درباره اینکه چرا این صورت فلکی انتخاب شده است نداده اند. حال هرشل بعد از 17 سال تحقیق در این زمینه نظریه ای تازه در این باره ارائه کرده است. او در کتابش «گزارشات مخفی»، ابوالهول را کلید ارتباط اهرام با نقشه ستارگان معرفی میکند.
در 1995 بایوال پیشنهاد کرد سه هرم اصلی گیزا با کمربند ستارهای صورت فلکی شکارچی همخوان هستند. ولی بدلیل اینکه این ارتباط با دیگر اهرام توضیح داده نشد، چندان توفیقی نیافت.
اما در سال 2003 هرشل توضیح داد با استفاده از ابوالهول این ارتباط قابل توجیه است. او متوجه شد زاویه قرار گرفتن ابوالهول میتواند سه هرم اصلی را تقسیم کند، بگونه ای که بصورت مجازی ستاره اصلی صورت فلکی شیر یا اسد در راستای کمربند صورت فلکی شکارچی یا جبار قرار گیرد.
این امر کلید اصلی نظریه اوست. این امر باعث میشود صورت فلکی شیر و ابوالهول در زمان های خاصی مانند دو جسم در آینه روبری هم قرار گیرند. این پیامی است که این ارتباط در خود دارد:
تمام اهرام در بخش پایینی مصر نشان دهنده صورت های فلکی همسایه زمین هستند و این تقسیم بندی از پای صورت فلکی شیر شروع میشود.
ابوالهول و صورت فلکی شیر (Leo) همچون تصویری در آینه در مقابل هم
اما چیزی بیش از نیز در این باره وجود دارد، رازی که اهرام در خود دارند: اگر میخواهید راز ستارگان را کشف کنید نقطه غائی کمربند جبار است. هرشل میگوید تمام این هماهنگی بین اهرام و ستارگان بدلیل نظر قدیمی ترین پیشگوی مصر یعنی هرمس تریس مگیستوس بوده است: «مصر الگویی از بهشت است. تمام کیهان در اینجا نقش بسته است».
هرشل سعی کرد این نظریه را اثبات کند. نتیجه شگفت انگیز بود. تمام اهرام در مصر سفلی منطبق با تمام ستارگان درخشان راه شیری در کمربندی هستند که تمام زمین را می پوشاند. در واقع 49 ستاره با 49 هرم منطبق هستند و در این میان تنها یه ستاره باقی میماند. ستاره «را» یا خدای خورشید در مصر قدیم و این ستاره نه با اهرام بلکه با ابوالهول منطبق است. البته در این میان ستاره هایی هم از قلم می افتند و هرمی برای آنها وجود ندارد. طبق نظر هرشل این اهرام یا کشف نشده اند و یا در طول قرن ها از میان رفته اند.
مورد دیگری که هرشل کشف کرد این بود که احتمالا ستون هرمی شکل معبد خورشید در ابوسیر نوعی مرکز برای اهرام است. بنابراین این معبد باید اهمیتی بیش از آنچه تا کنون تصور میشود داشته باشد. یک مورد قطعی است، ستاره «را» اهمیتی بیش ار سایرین برای مصریان باستان داشته است. در واقع «را» خورشیدی برای مصریان بوده است.
ستاره هایی که هرشل میگوید منطبق با اهرام هستند. ستاره RA با مکان ابوالهول منطبق است.
گفتیم معبد خورشید بنوعی در وسط محدوده اهرام است و میتوان از آنجا این محوطه را به دو بخش تقسیم کرد. راز اصلی در همین جاست. در بسیاری متون و دیوار نوشته های قدیمی، این گونه تقسیم بندی وجود دارد. » به مرکز دیوار نما نگاه کنید تا مهمترین چیز را دریابید. آنها همین کار را در قرص دایره البروج در دندارا انجام داده اند .. آنها همین کار را در مقبره سنموت انجام داده اند .. آنها هر جا مربوط به ستاره خدایانشان باشد این کار را انجام داده اند». به نظر هرشل تمام این همخوانی ها ما را به ستاره ای راهنمایی میکند که به نظر مصریان از آنجا آمده ایم.
طرح دیگری از این تطابق مکانی برای اهرام شمال مصر سفلی. معبد خورشید این اهرام را به دو بخش تقسیم کرده است.
تطابق در اهرام جنوب معبد خورشید.
هرشل شاهد دیگری هم برای این نظریه ارائه میکند. از لحاظ هندسی، طرح بدن انسان و تناسب های آن جالب توجه است. یکی از معروفترین طراحی های هندسی از بدن انسان را لئوناردو داوینچی کشیده است.
طرح هندسی از بدن انسان، اثر داوینچی.
سئوالی که هرشل مطرح میکند این است که اگر داستان مصریان حقیقت داشته باشد، چرا در متون مسیحی چیزی دراینباره نیامده است؟ این سئوال حساس و بسیار قابل بحثی است. به هر روی طبق نظر هرشل مسیحیت چیزی را در این میان مخفی کرده است. در بسیاری از تصارویر اولیه بدنیا آمدن مسیح میتوان کمربند شکارچی و ستاره «را» را در آسمان دید. اگر داستان جام مقدس و مریم مجدله حقیقت داشته باشد شاید بتوان مخفی نگاه داشتن نقشه ستارگان را نیز بخشی از این راز بزرگ دانست؛ و شاید همان گونه که آثار داوینچی سرنخ هایی را از این راز بزرگ ارائه میکند، طرح بدن انسان او نیز چیزی از نقشه ستارگان و خواستگاه ما در خود داشته باشد.
هرشل میگوید تناسب اعضا در این اثر داوینچی معادل تناسب ابعاد در هرم گیزا است. بطور خلاصه او مدعی است انسانها از ستاره «را» آمده اند و این رازی است که مسیحیت همواره بدنبال مخفی نگاه داشتن آن بوده است. دلایل این امر نیز سلطه طلبی و … بوده است. هرچند که هنوز ارتباط بین نقشه ستارگان و راز داوینچی محل بحث بسیار است.
توضیح مترجم: بخش آخر نظریات هرشل اشاره به کتاب راز داوینچی دارد و سعی در ارتباط دادن آن با نظریه خود میکند. این بخش بدلایل منافات داشتن با عقاید دینی (بخصوص هموطنان مسیحی) و عدم ارائه دلایل و شواهد برای آن، خلاصه شده است.
متن فوق ترجمه آزادی از بخش اصلی http://www.thehiddenrecords.com/sphinx.htm است.