چند واقعه اسرار آمیز ثبت شده
کوتوله مرموز
در سال 2008 وقتی کارگردان آرژانتینی جوس آلوارز (Jose Alvarez) در حال ضبط سکانسی از فیلمش بود، موجودی کوتوله را در چند متری اش می بیند. چند روز بعد روزنامه ال تریبینو (El Tribuno) در باره این واقعه مصاحبه ای با آلوارز انجام داد. وی در این گفتگو چنین تعریف می کند:” در سر کار فیلمبرداری بودیم و درباره یک موضوعی با دوستان در حال مباحثه بودیم که صدایی شنیدیم. گویی یک نفر از آن طرف به سمت ما سنگ پرتاب می کرد. وقتی سرمان را برگرداندیم متوجه شدیم موجودی میان بوته ها حرکت می کند. اولش فکر کردیم یک سگ است. اما از میان بوته ها یک کوتوله عجیب دوپا که شباهتی به انسان نداشت را دیدم. درحالی که همگی بشدت ترسیده بودیم موجود با دیدن ما به سرعت فرار کرد. از بخت خوش دوربین روشن بوده و توانستیم چند تصویر از کوتوله در حال فرار تهیه کنیم.” وقتی روزنامه ال تریبینو از روستائیان اطراف محل درباره چنین موجودی پرس و جو می کرد، آنها گفتند که آنقدر این کوتولو را دیده اند که ترسشان ریخته است و به بودن او عادت کرده اند. تا کنون اطلاعات موثقی از ماهیت این موجود منتشر نشده است.
روح خلبان جکسون
در عکس فوق جمعی از خلبانان نیروی هوایی آمریکا در جنگ جهانی اول را نشان می دهد که در سال 1919 تهیه شده است . این عکس در سال 1975 توسط ویکتور گودارد (Victor Goddard) در یک روزنامه منتشر شد. در این عکس تصویر مردی هست که بودنش در آنجا غیر ممکن می نماید. چرا که این مرد خلبان هواپیمایی به نام فردی جکسون (Freddy Jacskson) بود که دور روز قبل از ثبت این عکس هواپیمایش در خاک دشمن سقوط کرده و خودش مرده بود. ب دوستان او بعد از مشاهده این عکس بلافاصله او را شناخته و حیرت زده شده بودند.
7. پل اورتون معروف به پل خوکشی (Overtoun Bridge )
پل اوورتون در سال 1859 در حوالی میلتون (Milton) اسکاتلند احداث شده است و یکی از قدیمی ترین و بزرگترین پل های اسکاتلند به شما می رود. اما شهرت این بنا نه به خاطر قدمت یا عظمت آن بلکه بدلیل حوادث عجیبی است که در روی آن رخ داده است. سگ هایی که به این پل می رسند بدون هیچ علتی خود را از آن به پائین پرت می کنند. اولین موارد خودکشی سگ ها در دهه 1950 ثبت شده است. در این سالها بیشتر قربانبان سگ های نژاد کلی (Koli) بوده اند که خود را از ارتفاع 16 متری این پل به پائین می انداخته اند. حتی مشاهده شده است در مواردی که سگی جان سالم به در می برد دوباره به بالای پل رفته و خود را دوباره به پائین پرت می کند. اینکار تا خودکشی کامل تکرار می شده است. هیچ عکس تا کنون دلیل این کار عجیب سگها را نمی داند. شگفت انگیز تر اینکه همه سگها تنها از یک طرف و از یک نقطه اقدام به پرش می کنند. بسیاری افراد این سگها را بیمار می پندارند ولی در سال 1994 یک مرد اسکاتلندی کودک خود را از این پل به پائین پرت کرده است. آیا دلیل این اتفاق تلخ می تواند پل اورتون باشد؟!. امروزه بسیاری از افراد سعی می کنند از روی این پل عبور نکنند و در هنگام رسیدن به این مکان راه خود را کج می کنند. به همین دلیل دولت اسکاتلند مجبور به احداث گذرگاه دیگری در آن منطقه شده است.
واقعه جیمز وورسون
جیمز وارسون شخصی بود که همیشه ادعا می کرد می تواند 30 کیلومتر را بدون توقف بدود و رکورد جدیدی در دوی ماراتن ثبت کند. او برای ثبت رکوردش می بایست دوی ماراتون خود را در حضور داوران انجام می داد. تا اینکه روز 3 سپتامبر 1873 قرار شد در یک منطقه جنگلی وارسون 30 کیلومتر مسیر بین دو منطقه را بدود. وارسون همانطور که طی مسیر می کرد دو نفر به عنوان داور با اسب پشت س، او را تعقیب می کردند. او در میانه راه به یک باره در حالی که شیون سوزناکی می کشید به زمین افتاد دیگر اثری از او یافت نشد. افراد حاضر به دنبال او اما وقتی از یافتن وی نا امید شدند واقعه را به پلیس گزارش دادند. پلیس با استفاده از سگها، منطقه را به مدت یک هفته کاوش کرد اما هیچ اثری از وارسون پیدا نکرد گویی بخار شده به آسمان رفته بود. طبق اسنادی که در آرشیو پلیس ثبت شده، آن دو نفر اذعان کرده اند که وارسون در جلوی چشمان آنها، با فریادی که به نظرشان وحشتناکترین فریادی بود که شنیده اند به یکباره غیب شده است. از آن زمان تا کنون هیچ اثر یا نشانه ای از جیمز وارسون پیدا نشد.
ردپای شیطان
در روز 8 دسامبر سال 1855 در شهر دوون (Devon) انگلیس ردپاهای عجیب بی شباهت به رد انسان روی برف توجه اهالی را بخود جلب کرده بود. این رد پاها با 6 سانتی متر عرض و 20 سانتی متر طول در مسیری به طول 160 کیلومتر با شکل ثابتی امتداد یافته بود. رد پاها تقریبا در تمام معابر شهر وجود داشت. گویی صاحب این ردپاها در یک شب تمام شهر دوون را گشته بود. اما کسی اینکه این ردپاها متعلق به چه کسی ایت نظری نداشت. نکته جالب اینکه رد پاها در نقطه ای به یکباره متوقف شده یا در یک محل به یکباره شروع می شده است. در آن دوران مردم دوون نام ردپای شیطان را به آن دادند. در باره این واقعه هنوز هم در شهر دوون صحبت می شود.
فلیسیای زامبی
در باورهای مردم وودو (Vodoo) انسان بعد از مردن تبدیل به زامبی شده و به حیات خود در قالب زامبی ادامه می دهد. فلیسیا (Felicia) در سال 1907 در سن 29 سالگی در گذشته بود. بعد از 30 سال از مرگ وی بسیاری از اهالی روستای فلسیا در حوالی مردی را که تلو تلو کنان راه می رفته و چهره خون آلودی داشته است را می دیده اند. این مشاهدات به حدی وفور داشت که بسیاری از افراد علاقمند از سایر مناطق برای دیدن زامبی به محل می آمده اند. تا اینکه بعد از مشاهده عکسی از فلیسیا افراد شاهد به شدت تاکید می کردند که این همان زامبی مورد نظر است. آیا فلیسیا به باور مردم وودو تبدیل به زامبی شده بود؟
گف موجود سخنگو
در سپتامبر سال 1931 یک خانواده یهودی جیمز (James)، مارگارت (Margaret) و دختر سیزده سالشان وویری (Voirrey) هنگام کار در مزرعه شان صداهایی مثل کندن زمین می شنیدند. تمام جستجوی آنها برای پیدا کردن منبع صدا بی نتیجه می ماند. در هر صورت آن را به حساب حیوانات گذاشتند و فکر می کردند این موجود نوعی جونده می تواند باشد است اما بعد از مدتی نوع صداها تغییر کرد. صداهایی مثل گریه نوزاد، شیهه اسب و صدای پارس سگ. بعد از مدتی صدا ها تبدیل به صدای انسان شده و با آنها صحبت کرده و خود را موجودی به نام گف (Gef) معرفی کرد. به گفته وویری، دختر خانواده گف یک موجود کوچک شبیه موش بوده است که در سال 1852 به زمین آمده بود فقط با وویری ارتباط داشته است. وویری بعد ها ارتباط عجیبی با موجود داشته است و تا زمان مرگش در سال 2005 هیچگاه حاضر به صحبت درباره آن نشد.
منبع : http://listverse.com/2010/09/12/10-creepy-mysteries-you-havent-heard-of
هر گونه بهره برداری از این مطلب با ذکر منبع با آدرس www.ufolove.wordpress.com مجاز می باشد.
پ . ن : با تشکر فراوان از بابک عزیز برای ترجمه و ارسال این مطلب .
صفحه فیسبوک دنیای اسرارآمیز