عکسهایی از یک شی پرنده ناشناس در کنار یک هواپیمای مسافری

به گزارش سرویس علمی فناوری جام نیوز، انتشار ویدئویی از یک شی پرنده ناشناس در کنار یک هواپیمای مسافری در فراز آسمان سئول، پایتخت کره جنوبی بحثهای تازه‌ای در رابطه با واقعی بودن یوفوها شکل داده است.

 

این درحالی است که ویدئوی مذکور از سوی یکی از مسافران همین هواپیما فیلمبرداری شده است.

این ویدئو که در سایت اشتراک ویدئوی یوتیوب منتشر شده ابتدا این شی را در پایین تصویر نشان می دهد که سرعت خود را با هواپیمای مسافری تنظیم کرده است.

 

براساس گزارش دیلی میل، این شی پرنده بیضی مانند سفید شکل ناگهان سرعت گرفته و ارتفاع خود پیش از خارج شدن از تصویر افزایش می دهد، درست در لحظه ای که مسافر درحال فیلمبرداری تلاش می کند تصویر را به جلو برده و نمای نزدیکتری از آن را فیلمبرداری کند.

 

به نوشته مهر، اگزماینتر نوشته است که توضیحات دیگری غیر از فضایی بودن این شی پرنده وجود دارد که یکی از آنها این است که این شی نوعی زباله فضایی و توضیح دیگر این که این جسم پرنده می تواند یک هواپیمای کنترل از راه دور و بدون خلبان نظامی باشد.

 

 

شی پرنده ناشناس در لحظه اوج گرفتن

 

شی پرنده به سمت بالا حرکت کرده و فیلمبردار تلاش می کند تصویر را از نمای جلوتربگیرد

 

شی پرنده از چشم فیلمبردار خارج می‌شود

تخریب پایگاه زیر آب خزندگان فضایی – زلزله 5.1 ریشتری در محدوده ی

تخریب پایگاه زیر آب خزندگان فضایی – زلزله 5.1 ریشتری در محدوده ی جزیره ی نیکُبار

 http://www.thetruthbehindthescenes.org/wp-content/uploads/2012/02/reptilian1.jpg

سه شنبه شب مورخ 15 فوریه 2012، ساعت 18 و 32 دقیقه و 57 ثانیه زلزله ای به قدرت 5.1 ریشتر نواحی اطراف جزیره ی نیکُبار واقع در جنوب شرفی خلیج بنگال اتفاق افتاد. زلزله ای که سبب شد تا پروکیون ها، اعضای انجمن اندرومدا، به فکر تخریب دو پایگاه استراتژیک و بزرگ خزندگان به نام «اژدها و مار غول آسای خزنده» که در زیر دریا راه اندازی و کنترل می گردید، بیافتند. این پایگاه در راس 90°E Ridge بر بستر اقیانوس واقع شده است. (توضیح راجع به 90°E Ridge: رشته کوهی قدیمی، کشیده و خارج از خط زلزله است که در اقیانوس هند واقع شده است.)

http://www.thetruthbehindthescenes.org/wp-content/uploads/2012/02/golf-of-aden-1.jpg

http://www.conscendo.org/images/sodalitas/reptilian.jpg

در تاریخ 3 فوریه 2012 هشداری در مورد وجود پایگاه های عظیم خزنده ی زیر دریا به انجمن Expolitics داده شده بوده است. (توضیح راجع به Expolitics: تحقیق در مورد افراد کلیدی و سازمان ها و فرایندهای سیاسی که مرتبط و وابسته به زندگی ماورای کره زمین می باشند، است.)

تولک، سخنگوی بشری انجمن اندرومدا گفته است: «در آخرین ساعات شب 3 فوریه 2012، بعد از دریافت پیغام تله پاتی از طرف فرمانده ی نخستین انجمن زیست کره اندرومدا، در خبر جدیدی تخریب و انهدام دو پایگاه خزنده ی زیر دریا گزارش گردید.»

«گزارش من از شب واقعه بیان می کند که اولین دو پایگاه باقی مانده در زیر دریا، در ناحیه اقیانوس هند/خلیج بنگال قرار داشتند زیرا که پایگاه عظیم و گسترده در زیر دریا از راس مدادی شکل دامنه های شمالی – جنوبی زیر دریا شروع می شد و شکل غیرطبیعی به مناطق زیر دریا داده بود. «

«ابتدای این پایگاه با یک جعبه ی سفید که از میان آن تارهایی به باریکی مو عبور کرده بود، نشانه گذاری شده بود. این جعبه طول یک مداد را داشت – از شمال به جنوب»

31 اکتبر 2011: خلیج عدن: پایگاه مخرب زیرآب

 نماینده ی انسانی انجمن اندرمدا در تاریخ 31 اکتبر 2011 در یک مصاحبه ی اختصاصی با تلویزیون Expolitics، تایید کرد که زلزله 5 ریشتری که در خلیج عدن در ساعت 1 و 22 دقیقه صبح روز 31 اکتبر 2011 اتفاق افتاده بود، در واقع نتیجه ی سلاح صوتی بوده است که توسط پروکایون ها (اعضای انجمن اندرومدا) برای حمله به پایگاه زیردریای اژدها و خزنده که واقع بر مختصات کانون زلزله ی خلیج عدن بوده اند، استفاده گردیده است.

تولاک، سخنگوی انسانی انجمن اندرومدا اظهار داشت » بله، من می توانستم این واقعه را به همراهی فرمانده نخستین زیست کره جایی که بسیاری از جلسات انجمن اندرومدا در آنجا برگزار می گردد، تایید کنم. این یک حمله ی ناگهانی توسط پروکایون ها بود. آنها فقط کاری که مسئولیت آن را پذیرفته اند، انجام می دهند. این پایگاه اکنون به طور کامل تخریب و منهدم شده است.»

در همان زمانی که تولاک به این صورت در حال توضیح وضعیت بود، هیچ آگاهی ای از نقشه ی  U.S.G.S. و یا سایر منابع که مکان دقیق کانون زلزله در خلیج عدن را مشخص می نمود، نداشت. اظهارات انجمن اندرومدا، نشان از یکسان بودن منطقه ی حمله شده به پایگاه زیر دریا و کانون زلزله ی 31 اکتبر خلیج عدن را دارد.

پایگاه خزندگان

پایگاه خزندگان در زیر دریا در ناحیه ای در خلیج عدن واقع شده است. این خلیج در دریای عربی، بین یمن، در ساحل جنوبی شبه جزیره عرب و سومالی در شاخ آفریقا قرار دارد.

«این ناحیه از شمال شرقی از طریق تنگه باب المندب به دریای سرخ متصل می شود که عریضی در حدود 20 مایل دارد. به دلیل چیزهایی که من از ارتباطاتم با اندرومدا به دست آوردم، تحقیقاتی انجام دادم و متوجه شدم که خلیج عدن منطقه ای خطرناک می باشد، و به دلیل فعالیت های زیادی که دزدان دریایی در طول زمان در این ناحیه انجام داده اند، با عنوان «گذرگاه دزدان دریایی» شناخته می شود.»

پدیده ی گرداب های دریایی هم در این قسمت از آب های خلیج عدن اتفاق می افتند.

http://www.thetruthbehindthescenes.org/wp-content/uploads/2012/02/aden-stargate.jpg

«به علاوه، مرتبطین اندرومدا من، به من گفته اند که این پایگاه بسیار عمیق است، هزاران فوت زیر دریا، عمقی در حدود یک مایل و نیم. و از سالیان گذشته، بسامد صوتی خاص که محرک اعصاب، اضطراب آور و ترس آور است از این پایگاه به سمت خاورمیانه و شمال-شمال شرقی فرستاده می شود تا به وسیله ی آن افراد ساکن در این نواحی را در حالتی از رخوت، گم گشتگی و پریشانی، ترس، هیجان، عصبانیت و پرخاشگری نگه دارند.»

» آنها به من نشان دادند که فرستنده های رادیویی با قابلیت چرخش از سقف این پایگاه به بیرون هدایت می شود که بسیار شبیه پیروسکوپ در زیر دریایی ها می باشند. بسامد خاصی انتخاب می شود که افراد را علیه یکدیگر تحریک کند. آنگاه خزندگان این دستگاه را روشن می کنند. آن ها تقریبا هر روز این کار را انجام می دهند.»

با این حال، اگر افراد در زیر دریا باشند و یا بر روی زمین ایستاده باشند، قادر نخواهند بود این بسامد، این تشعشع را با چشم خود ببینند. این یک بسامد صوتی است. و از طیف شنوایی ما خارج است. اما این طریقه ای است که خزندگان، افراد را تحت کنترل خود دارند. این پایگاه خاص در حدود 5000 سال است که فعالیت می کند.»

«و بالاترین انرژی محرک ارتعاشی صوتی مشتشع شده از این پایگاه قادر است به مناطق دور دستی مانند سوریه، عراق، ایران، افغانستان، پاکستان و مجموعه ای از سایر کشورها در این ناحیه شامل اسرائیل و فلسطین نیز برسد.»

این یک تکنولوژی قوی است که قابلیت رسیدن به مناطق و فواصل بسیار دور را دارد. و طی چنین مسیری، نیازمند تنها صرف 15 دقیقه عملیات، از راه اندازی فرستنده تا تحت تاثیر قرار گرفتن افراد توسط تشعشع، می باشد.

31 اکتبر 2011: حمله ای که حدوداً بعد از دو ماه از حمله ی صوتی 23 آگوست 2011 که منجر به تخریب پایگاه زیر زمینی و تونل ها در واشنگتن شد، انجام شد. این حمله منجر به زلزله ی سطحی ای شد که در مناطقی از ویرجینیا تا اتاوا کانادا احساس گردید.

23 اگوست 2011: محققان مستقل اکنون عنوان می کنند که زلزله ی 23 اگوست 2011 ویرجینیا – واشنگتن، نتیجه ی حمله ی فرازمینی ها توسط سلاح صوتی به خزندگان، خاکستری ها و پایگاه نظم نوین جهانی در زیر واشنگتن بوده است. و حمله ی پیشرفته ی مشابهی از طرف فرازمینی ها، پایگاه های زیرزمینی خزندگان و نظم نوین جهانی در زیر دنور و نواحی جنوب غربی امریکا را نابود کرد.

انجمن اندرومدا به عنوان انجمن فرماندهی کهکشانی گزارش شده است که متشکل از نمایندگان سایر سیارات و ستاره ها می باشد و عهده دار نظارت و گسترش فعالیت در نواحی منتخب در جهان است.

منبع : http://www.thetruthbehindthescenes.org

هر گونه بهره برداری از این مطلب با ذکر منبع با آدرس www.ufolove.wordpress.com  مجاز می باشد.

پ . ن : با تشکر فراوان از سمیرای عزیز برای ترجمه و ارسال این مطلب .

صفحه فیسبوک دنیای اسرارآمیز

http://www.facebook.com/BLOG.UFOLOVE

دور گه ی غیر عادی یا کودک ستاره ای در چین پیدا شده است.

دور گه ی غیر عادی یا کودک ستاره ای در چین پیدا شده است

پسری که با چشمهای درخشان در تاریکی مطلق قادر به دیدن است، پزشکان را حیرت زده کرده است.

http://www.thetruthbehindthescenes.org/wp-content/uploads/2012/02/Starchild.jpg

از زمانی که پدر نانگ یوهویی او را به بیمارستان داهوآ (جنوب چین)  برده، پزشکان در حال مطالعه روی بینایی و چشمان آبی روشن اوهستند.

پدر این کودک می گوید:» به من گفتند که این مسئله او از بین می رود، چشمهایش دیگر برق نخواهد زد و رنگشان مانند اکثر چینی ها مشکی خواهد شد، اما هرگز این طور نشد.»

آزمایشات پزشکی نشان دادند که یوهویی می تواند بدون هیچ نوری متنی را به طور کامل بخواند و همه چیز را همانطور که مردم در روز می بینند، ببیند.

ممکن است نانگ یوهویی دورگه یا فرزند ستاره ای باشد؟  نسلی تازه و در حال رشد از کودکان غیر عادی و مستعد در حال ظهور در سیاره ماست، آیا نسل بشر در حال تکامل است یا موجودات فضایی با DNA ما ترکیب شده اند.

سوال این است که آیا نانگ یوهویی دارای توانایی های خارق العاده است یا آمیخته ای از انسان و موجود فضایی است که در جریان یک آدم ربایی توسط موجودات فضایی، DNA اش با DNA فضایی ها ترکیب شده؟

و یا شادید فضایی ها مادرش را دزدیده اند و با اسپرم خود او را باردار کرده اند…… یک بارداری کوتاه مدت و بعد تولد کودکی دورگه؟

http://www.youtube.com/watch?feature=player_embedded&v=Xfs0R-7cS_s

دلیا

دلیا زنی اهل پورتوریکو است که مانند بسیاری از زنان دیگر توسط UFO (شیء پرنده ناشناخته) ربوده شد. دلیا ازدواج کرده و دو فرزند دارد، یکی 16 ساله و دیگری 5 ساله.

http://www.thetruthbehindthescenes.org/wp-content/uploads/2012/02/delia.jpg

او توضیح می دهد چگونه ربوده شده و توسط یکی از فضایی ها باردار شده و کودکی نیم انسان و نیم فضایی به دنیا آورده است.

«یکی از روزهای ماه اکتبر من و یکی از دوستانم به مرکز یوگا رفتیم. در این مرکز بسیاری از فعالیتهای یوگا انجام می شود و مردم می آیند که مدیتیشن بکنند. ساعت 7:30 عصر بود که من و دوستم تصمیم گرفتیم تمرین را تمام کنیم و بخوابیم.

بعد ناگهان کسی دستش را روی صورت من گذاشت. چون اتاق تاریک بود نتوانستم ببینم چه کسی است. معلق در هوا در حال پرواز به سمت جایی ناشناخته بودم. در این حال می توانستم خانه ها و درخت ها را زیر پایم ببینم.

آن موقع به قدری ترسیده بودم که نمی توانستم حرکت کنم، حرف بزنم یا جیغ بکشم.

این جابه جایی از ساعت 7:30 عصر تا 5 صبح طول کشید. وقتی بیدار شدم در اتاقم بودم. فورا بالا آوردم، تمام بدنم دچار دردی وحشتناک بود.

بعد از مدتی کمی بهتر شدم و رفتم با سوآمی مدیر مرکز یوگا صحبت کنم. به او گفتم چه احساس بدی دارم و چه اتفاقی برایم افتاد. او گفت به اتاقم برگردم و تا ساعت 12 ظهر بخوابم، وقتی بیدار شوم حال بهتری خواهم داشت. همینطور هم شد.

بعد از آن حس عجیبی داشتم که قابل توصیف نیست. در ناحیه واژینال احساس خاصی داشتم… همینطور در ذهنم…روش فکر کردنم. قبلا به چیزهای ساده ی اطرافم توجه چندانی نداشتم، اما حالا ناگهان می دیدم که آسمان تا چه حد زیباست، نسبت به مردم عشق شدیدی پیدا کرده بودم. به بیان دیگر زندگی ام به کلی تغییر کرد.

زمان گذشت و اکنون نزدیک دسامبر بود، سه ماه بعد از آن تجربه ی غیر عادی. در این مدت پریودم هر 50 روز یک بار بود نه به طور طبیعی هر 27 روز. معده ام هم کمی بزرگ شده بود. زمان گذشت و من برخورد دیگری با یک UFO داشتم.

ناگهان دیدم در اتاقی فلزی با 12 مرد کوتاه (نه انسان) که همگی لباس خاکستری دارند، هستم. در این اتاق روی تختی فلزی خوابیده بودم و به وضوح به یاد دارم که کودکی به دنیا آوردم. زایمانم طبیعی بود. برای دو فرزند دیگرم سزارین کرده بودم. بعد ناگهان به خواب رفتم. وقتی بیدار شدم یکی از فضایی ها را دیدم که بچه ای را در آغوش گرفته بود.

وقتی بچه را دیدم چیزی در درونم می گفت اوکودک من است، اما به یاد دارم که ترس هم داشتم. یادم می آید به یکی از فضایی ها گفتم بچه به نظرم عجیب می آید ( چرا که نیم انسان و نیم فضایی بود).

همچنین به یاد دارم که به خودم می گفتم حتی اگر این بچه عجیب باشد مجبورم او را بپذیرم و دوست بدارم چرا که بچه ی من است، طرز نگاه و حالت صورتش این را به من نشان می داد. لحظه ای بعد، فضایی بچه را پیش من آورد تا بغلش کنم.

با این که می دانستم بچه متعلق به من است، نمی توانستم او را داشته باشم. به همین دلیل درد و غصه ام از بین نمی رفت. به من گفتند بچه نمی تواند با من زندگی کند چرا که او نمی تواند غذای انسان ها را بخورد. وقتی او را در آغوش گرفتم نمی خواستم بگذارم برود. محکم گرفته بودمش. فضایی ها او را از من گرفتند و من را تا ورودی بشقاب پرنده همراهی کردند.

بعد از این دو تجربه، دو بار دیگر این اتفاق برایم افتاد. دو بار دیگر وقتی بود که من را پیش بچه بردند تا با او باشم. در حالیکه بچه را در آغوش داشتم من را از طریق هوا منتقل کردند.

وقتی منتقل شدم، فهمیدم بر روی من آزمایش می کنند. یادم می آید می ترسیدم بچه از آغوشم بیفتد. حدس می زنم این کار را کردند تا ببینند غریزه ی مادری بشر چگونه است.

در حال حاضر دو فرزندم هم تجربه ی UFO را داشته اند. آن ها نوع خاصی از قابلیت ها فلزی را در خود توسعه داده اند و تحت مطالعه ی آن ها هستند. نگرانم که یکی از همین روزها بچه هایم را هم بربایند. «

شواهد علمی نشان می دهند زن پورتوریکوییی دور گه انسان و موجود فضایی است.

تا به حال در مورد اومنک اونک یا میلاگرس گارسیا چیزی شنیده اید؟ این زن ها ویژگی مشترکی دارند. هیچ کدام از آن ها انسان واقعی نیستند، آن ها دو رگه اند.

میلاگرس گارسیا

میلاگرس گارسیا دو رگه ای خاص از انسان و موجود فضایی است. DNA خون این زن پورتوریکویی آنالیزهای غیر معمول و جالبی داشته است که پزشکان را به بررسی و مطالعه ی او علاقمند کرده است.

http://www.thetruthbehindthescenes.org/wp-content/uploads/2012/02/Garcia.jpg

خانم گارسیا ادعا می کند نتیجه ی مواجهه ای بیگانه است. پزشکش بهUFO و پدیده ی بیگانه علاقمند نیست. او می خواهد بداند چرا DNA  این زن از موارد نادر است؟

مورد شبیه به این در نیو پاریس اوهایو تحت بررسی است. زنی که مهارت های استثنایی دارد و تنها دو ساعت در شبانه روز می خوابد.

اومنک اونک

اومنک اونک می گوید او یک فضایی مونث است که در سال 1955 به زمین آمده است و 246 سال زمینی پیش به دنیا آمده است. او ادامه می دهد که در سیاره ی ونوس در شهری به نام تیوتونیا (نامی که یادآور اولین تماس های زمین و ونوس و سفر یک دانشمند آلمانی به ونوس است)  بزرگ شده است. در هواپیمایی ستاره ای شکل زندگی می کرده (بدون بدنی جسمانی) تا این که رهبرانش به او دستور می دهند با پیغام صلح و برادری به زمین بیاید.

http://www.thetruthbehindthescenes.org/wp-content/uploads/2012/02/Omnec.jpg

بعد از آمدن به زمین او جایگزین دختر هفت ساله ای می شود که به تازگی در تصادفی کشته شده بود. او در چاتانوگا، تنسی، نزد مادر بزرگ شیلا (دختری که کشته شد) بزرگ شد. او زندگی ظاهرا معمولی داشت، هرگز از ونوس حرفی نزد و برای کارمای گذشته اش تقلا می کرد. به عنوان شخصی بزرگ سال ماموریت دومش آغاز شد، آگاهی دادن به انسان ها  در مورد رابطه اشان با روح.

اومنک می گوید او تربیت شده بود که به عنوان انسان در صومعه ای باستانی در تبت زندگی کند. او ذات فضایی اش را در سال 1990 آشکار کرد، زمانی که کتاب پر فروش اش (َAgoracosmopolitan)  را نوشت و منتشر کرد.

ممکن است این افراد واقعا فرزند ستاره ای باشند ( نتایج شوک آور DNA نشان می دهد که جمجمه ی آن ها عجیب است) یا قربانی پروژه های سری حکومت ها.

http://www.thetruthbehindthescenes.org/wp-content/uploads/2012/02/Starchild1.jpg

گفته می شود حکومت آمریکا با بیگانه های خاکستری رابطه دارد و در مورد تبادل تکنولوژی با آن ها به توافق رسیده است. این قرارداد به آن ها اجازه می دهد ربایش و آزمایشاتشان را روی انسان و حیوان ادامه دهند.

منبع : http://www.thetruthbehindthescenes.org

هر گونه بهره برداری از این مطلب با ذکر منبع با آدرس www.ufolove.wordpress.com  مجاز می باشد.

پ . ن : با تشکر فراوان از زهرای  عزیز برای ترجمه و ارسال این مطلب .

صفحه فیسبوک دنیای اسرارآمیز

http://www.facebook.com/BLOG.UFOLOVE

اجسام نورانی این بار در آسمان هرمزگان

به گزارش مشرق به نقل از قاصد، هر از چند گاهی، یک شی نورانی در منطقه ای از کشورمان رویت می شود که برای اهالی آن مناطق موضوعی جالب به شمار می رود به گونه ای که تا مدتها در بین مردم شایعات و روایات مختلفی از ان شنیده می شود.

مردم حاجی آباد هرمزگان آخرین افرادی هستند که توانسته اند چنین چیزی را ببینند و درباره آن داستان تعریف کنند. این شی نورانی حوالی ساعت 22 جمعه شب در آسمان این منطقه مشاهده شده است .

به گفته برخی از ساکنان این شهر که در 140 کیلومتری شمال بندرعباس واقع است، این شی پرنور در غرب آسمان این شهرستان به سمت استان فارس در فاصله پایین تر از ستارگان در حرکت بوده و اندازه این شی نورانی به یک توپ فوتبال نزدیک بود.

با توجه به کوچکی این شی نورانی، امکان عکسبرداری از آن برای مردمی که آنرا دیده اند ممکن نبود اما بسیاری، تلاش کردند با دعوت دیگران به دیدن این وسیله عجیب، آنها را هم در تعجب خود شریک کنند.

این شی که به صورت آرام آرام در غرب آسمان این منطقه در حرکت بود به مدت یک ساعت مشاهده و سپس در بین نور ستارگان محو شده است.

خاطرات یک بزرگسال که در کودکی ربوده می شده است و پیامدهای آن.

خاطرات یک بزرگسال که در کودکی ربوده می شده است و پیامدهای آن.

منبع: http://aliensandchildren.org/adult_memories.htm

دقیقاً به یاد نمی آورم که در آن موقع یک نوزاد بودم یا کودک، ولی ترسیدن را یاد گرفته بودم بخصوص در شبهایی که بیگانگان به سراغم می آمدند. من هرگز از لولو نمی ترسیدم و اصلاً اینجور چیزها فکر مرا مشغول هم نمی کرد ولی شبها به پدر و مادرم التماس می کردم تا اجازه دهند پیش آنها بخوابم و چراغ شب خواب اتاق روشن بماند.

بزرگتر که شدم والدینم با تصور اینکه من از مشکلات روحی و روانی رنج می کشم مرا به پزشک بردند وبرای معالجه در یک خانه ای که کودکان زیادی با مشکل من در آن بودند بستری کردند ولی تشنج های شبانه من هیچگاه متوقف نمی شد. من با یک مشکل جدی مواجه بودم.

وقتی خردسال بودم پدر و مادرم مرا چندین بار بر روی دسته روی در در خارج از خانه پیدا کرده بودند از این موضوع غیر قابل توضیح بشدت متعجب شده بودند. بازدید های وحشتناک بیگانگان خاکستری از آن زمان تا کنون بصورت متوالی با فواصل زمانی مختلف همچنان ادامه دارد. وقتی برای بازدید دسته جمعی به فرودگاه محلی می رفتیم از هواپیماهای پارک شده در آنجا وحشت داشتم. احساس می کردم ناگهان چند نفر از آن هواپیما به بیرون می آینند و من را به داخل می کشانند.

در شانزده سالگی الکل (مشروب – مترجم) رو کشف کردم و سرانجام توانستم شبها بدون آن مشکلات خوابم ببرد. بعد ها ثابت شد که با این روش بالاخره در برخورد با مشکلاتم موفق شدم. بیگانگان قبل از اینکه بزرگ شوم بلوغ را به من تحمیل کرده بودند. برای یک انسان معاشرت با زن ها زمانی آغاز می شود که به بلوغ جنسی رسیده باشد. این کار برای من از سن 12 سالگی شروع شد. چیزی که در من نفرت و ترس را ایجاد کرد که برای سالها بر زندگی من حاکم شده بود. من هرگز با آن نتوانستم کنار بیایم و نمی توانستم حقیقت را به کسی بگویم بنابراین منزوی و تنها شده بودم. این وحشت حتی در بزرگسالی، شبهایی که در خانه تنها هستم به سراغم می آید. بعد ها که با دکتر جاکوبز (دکتر دیوید جاکوبز (David M. Jacobs) یوفولوژیست و استاد تاریخ دانشگاه تمپل آمریکا ست. او یکی از شناخته شده ترین افراد در زمینه یوفولوژی است و بیش از 30 سال است که درباره پدیده  انسان ربایی های بیگانگان تحقیق می کند. روش تحقیق وی بیشتر مصاجبه با ربوده شدگان در حالت هیپنوتیزم است. او در بسیاری ار برنامه های تلویزیونی درباره کودکان هیبرید انسان-بیگانه صحبت کرده است. همچنین نتیجه تحقیقات خود درباب انسان ربایی بیگانگان را در کتاب های خود منتشر کرده است. از کتاب های او می توان به  ”زندگی مرموز” و “تهدید” اشاره کرد – مترجم ) ملاقات کردم بعد از چند جلسه مصاحبه به آرامش  رسیدم. من هنوز در تلاشم تا ربوده شدنم جلوگیری کنم ولی توفیق چندانی بدست نیاوردم. خاکستری ها به من گفتند که بعضی اوقات آنها سراغم می آیند و من مال آنها هستم برای آنها کار می کنم.

 

آنها چگونگی پرواز با سفینه فضایی شان را به من یاد دادند و به من گفتند که وقتی در آینده برای ماندن بر روی زمین می آیند از این مهارت استفاده خواهم کرد. من از اینکه انتخاب شده آنها هستم فوق العاده ناراحتم و این باعث درد و رنج بیشتر من در زنگی ام شده است. مایکل منکین (Michael Menkin) نقش بزرگی در رسیدنم به آرامش ایفا کرده است. او در تمام این سالیان پر از وحشت از من حمایت کرده. او همیشه دوست و همراه من بوده است.

من به موفون (MUFON) پیوستم و در راه کمک به دیگر افراد که مثل من هستند به یک محقق بدل شدم. من در حال حاضر درآمدم را صرف هزینه های کار درباره یوفوها، بیگانگان و مشاوره دادن به مردم می کنم. این در واقع راه پر فراز و نشیبی است. من در این راه دچار نوعی اختلال سیستم ایمنی شدم که در بسیاری از ربوده شدگان دیگر هم بوجود می آید. من از همینجا از همه کسانی که از نظر مالی و معنوی مرا حمایت کردند تشکر می کنم. از مایکل به خاطر کمک هایش و از دکتر جاکوبز که ساعت ها با من صحبت کرد و نشان داد که چگونه از ربوده شدن توسط خاکستری ها ممانعت بعمل آورم.


چندین  فیلم ها و برنامه های تلویزیونی مثل روز استقلال (Independence Day) و پرونده های مجهول (X-Files) وجود دارند که برای ترساندن من بسیار واقعگرایانه هستند. معمولاً این فیلمها پایان خوشی دارند ولی انتهای داستان من خوش نخواهد بود. آنها بزودی سراغم می آیند و مرا با خود می برند و هرگز بازگشتی در کار نیست چون من به آنها تعلق دارم. این ها را آن بیگانگان مستقیماً نگفتند بلکه دانه های حقیقت است که من آنها را بر یک ریسمان به یکدیگر وصل کرده ام. بیماری من هزینه بسیاری داشت و بی کاری هم روی آن یک زندگی شاد را به من حرام کرده است. زندگی من درست مانند زندگی فردی است که بطور مکرر ربوده می شود. انسان ربایی سلامتی، وضع مالی و بخش بزرگی از زندگی انسان را تباه می کند. من از این پس از نام مستعار استفاده خواهم کرد چراکه دیگر تحمل شرمساری و آبروریزی به خاطر این کمک های مردمی را ندارم.

 

 

هر گونه بهره برداری از این مطلب با ذکر منبع با آدرس www.ufolove.wordpress.com  مجاز می باشد.

پ . ن : با تشکر فراوان از بابک  عزیز برای ترجمه و ارسال این مطلب .

صفحه فیسبوک دنیای اسرارآمیز

http://www.facebook.com/BLOG.UFOLOVE